ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار وفات حضرت معصومه (س) - مسعود اصلانی - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :53
بازدید دیروز :1275
کل بازدید ها :6140084

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

بی هوایش پری نمی ماند
چشم های تری نمی ماند

واژه ی عاشقی وسط باشد
واژه ی بهتری نمی ماند

تا که قم هست و هست معصومه
بی حرم مادری نمی ماند

بانوی ما اگر اشاره کنی
به تن ما سری نمی ماند

با ورود تو و امام رضا
عرصه ی محشری نمی ماند

یا بدون مقام خواهریت
عزت خواهری نمی ماند

ای کریمه! همه فدای توأییم
گریه کن های غصه های توأییم


با غم و غصه آشنا بودی
مثل یک بغض بی صدا بودی

از همان کودکی همان اول
غرق دریای غصه ها بودی

زخم زنجیر و ساق پای پدر
به غم و درد مبتلا بودی

راهی ات کرد بغض دلتنگی
راهی دیدن رضا بودی

تو رسیدی به کشور ما و
مورد احترام ما بودی

همه گل ریختن روی سرت
گر چه از دلبرت جدا بودی

یادت آمد دلی که سوزان شد
خواهری را که سنگ باران شد


خواهری گفت اشک سهم من است
ای برادر چقدر دل شکن است...

...این که یک خواهری نگاه کند
به برادر که پاره پیروهن است

بدنت را محاصره کردند
حاصلش آه، زیر و رو شدن است

درهمت کرده اند و می بینم
نیزه هایی که سهم یک بدن است

لشگر کوفه را کفن کردند
بدن تو هنوز بی کفن است

خواهرت می رود ولی افسوس
دلبرش روی خاک پاره تن است

در گلو بغض بی صدا مانده
بدنت روی خاک جا مانده
***مسعود اصلانی***


نویسنده حبیب در چهارشنبه 91/12/2 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<