ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

شهادت حضرت علی(ع) - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :128
بازدید دیروز :52
کل بازدید ها :6138884

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

بر در این خانه با دست تهی در می زنم
بی پر و بالم خدا را تا کجا پر می زنم

گریه کرد و یاعلی گفت و به کامم ریخت شیر
بوسه از روی ادب بر پای مادر می زنم

خاک راه دوست را بر چهره سازم آبرو
سنگ آل الله را بر سینه و سر می زنم
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در سه شنبه 92/6/12 | نظر

آسمان دل غربتکده ام بارانی ست
ابری ام دیده ی ماتم  زده ام بارانی ست

مثل پروانه دلم دربه در سوختن است
گریه ی شمع همه زیر سر  سوختن است

این چه داغیست که جان همه را سوزانده است
در دل قبر دل فاطمه را سوزانده است
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/5/7 | نظر

از تو سر و زمادر من سینه ای شکست
تا صبح حشر بر سر و بر سینه میزنم

جدم که نیست در بر تو مادرم که نیست
دارم برای چند نفر سینه میزنم
**
من در مدینه یاد گرفتم که هیچ وقت
زخمی که شد عمیق مداوا نمیشود
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/5/7 | نظر

از لطف و دستگیری تو حرف می زنم
از شیوه?‌ امیری تو حرف می زنم

از وصله وصله های ردای خلافتت
مولا ز بی نظیری تو حرف می زنم

از سفره های نیمه شبت در خرابه ها
از کهکشان شیری تو حرف می زنم
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/5/7 | نظر

چشم های به رنگ خون ات را
بر پرستار خود کمی وا کن

دلِ من شور می زند بابا
گریه های مرا تماشا کن
**
گر چه بستم شکاف زخمت را
خونِ تازه دوباره می ریزد
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/5/7 | نظر

کیسه های نان و خرما خواب راحت می کنند
دست های پینه دارش استراحت می کنند

نخل ها از غربت و بغض گلو راحت شدند
مردم از دستِ عدالت های او راحت شدند

ای خوارج، بهترین فرصت برای دشمنی ست
شمع بیت المال را روشن کنید، او رفتنی ست
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/5/7 | نظر

سخت است پیش پای مردم با سر افتادن
و سخت تر از آن به پیش دختر افتادن

ما که تو را با لافتایت می شناسیمت
اصلاً نمی آید به تو در بستر افتادن

داری سفارش می کنی ما را به عباست
خیلی خیالم جمع شد از معجر افتادن
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/5/7 | نظر

اگر نگاه کنی پیش پای چشمانت
یتیم پر شده در کوفه های چشمانت

مگر چه دیده ای از شهر کوفه ی من که
گرفته باز دوباره هوای چشمانت

به غیر اشک خجالت نداشتم آقا!
نداشتم که ببارم برای چشمانت
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/5/5 | نظر

وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود

کعبه می رفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود

کوفه لبریز از مصیبت بود
 باد در کوچه نوحه خوان شده بود
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/5/5 | نظر

آنانکه عابدند به وقت اذان خوشند
آنانکه زاهدند به یک تکه نان خوشند

از هر دو تا نگار یکی ناز می کند
عشاق روزگار یکی در میان خوشند

نانی که می پزند به همسایه میرسد
این خانواده با خوشی دیگران خوشند
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/5/5 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<