ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

زندگینامه - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :98
بازدید دیروز :52
کل بازدید ها :6138854

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

منازل مسکونى مردم مدینه و مکه در صدر اسلام به شکل ساختمان‌ها و منازل مسکونى دوران ما نبوده است که افزون بر دیوارهاى نسبتا بلند داراى بخش ورودى با درهاى محکم وقفل‌هاى متنوع باشد؛ بلکه براى پوشاندن و محفوظ نگه داشتن درون منزل از دید اغیار، تنها از پرده، حصیر و... استفاده مى‌کردند. در روایتى علی رضى الله عنه تصریح مى‌کند که خانه‌هاى ما اهل بیت در نداشته است. وَنَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّدٍ (ص) لا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ؛ خانه‌هاى ما اهل بیت، نه سقف دارد و نه در. این روایت را بسیارى از کتاب‌هاى شیعه نقل کرده‌اند از جمله:
الخصال، شیخ الصدوق، ص 364 _ 382 و شرح الأخبار، قاضی النعمان المغربی، ج 1 ص 345 – 362 و الاختصاص، شیخ المفید، ص 163 180 و بحار الأنوار، علامة المجلسی، ج 38 ص 167 و 186 و....
بنابراین، چگونه ممکن است که فاطمه زهرا سلام الله علیها بین در و دیوار قرار گرفته باشد؟ و یا چگونه ممکن است که این در آتش گرفته باشد؟
نقد و بررسی:
یکى از شبهاتى که اخیراً برخى از وهابی‌ها آن را با مانور فراوان و سر وصداى زیاد مطرح کرده‌اند همین شبهه است.
اما با بررسى روایات موجود در کتاب‌هاى شیعه و سنى این نتیجه به دست مى‌آید، که در زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله خانه‌هاى مدینه داراى درهاى چوبى بوده است. موارد بسیارى مى‌توان به عنوان شاهد نقل کرد که ما به چند نمونه اشاره مى‌کنیم. شما خواننده محترم براى اطلاع بیشتر به کتاب مأساة الزهراء علیها السلام، و خلفیات مأساة الزهراء، نوشته سید جعفر مرتضى مراجعه فرمایید.
ما ابتدا پاسخ علامه سید جعفر مرتضى را در پاسخ این شبهه نقل و سپس به پاسخ تفصیلى آن خواهیم پرداخت:
پاسخ علامه سید جعفر مرتضی:
علامه سید جعفر مرتضى در پاسخ این روایت مى‌گوید:

فأمیر المؤمنین إذن یصف حالة الفقر المدقع الذی کان یعانی منه أهل البیت ( علیهم السلام )، ویذکر إیثار رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) حتى أهل النعم والأموال بما یتوفر لدیه منها، مع ملاحظة: أن أبواب أهل البیت ( علیهم السلام ) بیوتهم کانت من جرید النخل الذی هو أصل السعفة بعد جرد الخوص عنها، أما غیرهم ( علیهم السلام ) فکان لبیوتهم ستائر، وکانت أبوابها من غیر جرید النخل أیضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح کما یدعون.
علی علیه السلام از فقر ناراحت کننده‌اى که خاندان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مى‌کردند سخن مى‌گوید و از بذل و بخشش رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم از اموال و نعمت‌هاى که نزدش جمع شده بود یاد مى‌کند،‌ با این که دَرِ خانه‌هاى اهل بیت از چوب خرما؛ پس از پاک کردن از شاخ و برگش بود؛ ولى دیگران دَرِ خانه‌هایشان از غیر چوب خرما بود و افزون برآن بر درهایشان پرده نیز آویزان کرده بودند.
العاملی، السید جعفر مرتضى (معاصر)، مأساة الزهراء علیها السلام شبهات وردود، ج 2 ص 232، ناشر: دار السیرة بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، 1418هـ ـ 1997 م 
باز کردن درب خانه با کلید، چه معنایی دارد؟
خداوند در قرآن کریم به صحابه و دیگر مسلمانان اجازه مى‌دهد که از خانه‌هایى که کلید آن در اختیار آنان هست ، غذا بخورند . بى‌تردید خانه‌اى که در چوبى و یا آهنى نداشته باشد، داشتن کلید براى آن بى‌معنا خواهد بود:
لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَریضِ حَرَجٌ وَلا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ ... أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمیعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / 61 .)
بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهى نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهى نیست که از خانه‏هاى خودتان [بدون اجازه خاصّى‏] غذا بخورید و همچنین خانه‏هاى پدرانتان ... یا خانه‏اى که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه‏هاى دوستانتان، بر شما گناهى نیست که به طور دسته‏جمعى یا جداگانه غذا بخورید .
در حدیث ذیل نیز با صراحت سخن از باز کردن دَرِ اتاق به وسیله کلید است و این نشان مى‌دهد که ورودی‌هاى منازل واتاق‌ها محصور و محفوظ بوده است.
حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِیمِ بْنُ مُطَرِّفٍ الرُّؤَاسِىُّ حَدَّثَنَا عِیسَى عَنْ إِسْمَاعِیلَ عَنْ قَیْسٍ عَنْ دُکَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ الْمُزَنِىِّ قَالَ أَتَیْنَا النَّبِىَّ،صلى الله علیه وسلم، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ « یَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ ». فَارْتَقَى بِنَا إِلَى عِلِّیَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ.
از دُکَین بن سعید مزنى نقل شده است که گفت: خدمت پیامبر رفتیم و تقاضاى غذا کردیم، به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس کلید را از کمربندش بیرون آورد و در را باز کرد.
السجستانی الأزدی، سلیمان بن الأشعث أبو داود (متوفای275هـ)، سنن أبی داود، ج 2 ص 527، ح 5240، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر.
البانى در صحیح و ضعیف سنن ابوداوود، شماره 5238 آن را تصحیح کرده است.
پیامبر دستور ‌داد، شب‌ها دَرِ منازل را ببندند:
مسلم نیشابورى در صحیحش مى‌نویسد:
10. قَالَ أَبُو حُمَیْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِیَةِ أَنْ تُوکَأَ لَیْلاً وَبِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَیْلاً.
ابو حمید مى‌گوید: پیامبر به ما امر کرد که شب‌ها ظروف آب را در گوشه‌اى قرار دهیم و نیز دستور داد که شب‌هنگام درها را ببندیم.
النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج 3، ص 1593، ح2010، کتاب الأشربة (والاطعمة)، باب فِی شُرْبِ النَّبِیذِ وَتَخْمِیرِ الإِنَاءِ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت. 
خانه های پیامبر (ص) از چوب درخت سرو بود:
ابن کثیر دمشقى به نقل از حسن بصرى مى‌نویسد:
وکانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفی تاریخ البخاری أن بابه علیه السلام کان یقرع بالاظافیر فدل على أنه لم یکن لابوابه حلق.
اتاق‌هاى رسول خدا (ص) از شاخه و چوب عَرعَر به وسیله مو بافته شده بود، و در تاریخ بخارى آمده است: دَرِ خانه پیامبر را با نُک انگشتان و ناخن‌ها مى‌زدند و این دلالت بر این دارد که حلقه‌هایى براى کوبیدن بر در نداشته است.
القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج 3، ص 221، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
خانه عائشه از چوب درخت سرو بود:
بخارى در ادب المفرد مى‌نویسد:
عن محمد بن هلال أنه رأى حجر أزواج النبی صلى الله علیه وسلم من جرید مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بیت عائشة فقال کان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا کان أو مصراعین قال کان بابا واحدا قلت من أی شیء کان قال من عرعر أو ساج.
محمد بن هلال خانه‌هاى همسران پیامبر را دیده است که پوششى بافته شده‌ از مو بوده است. از وى در باره خانه عائشه پرسیدم، گفت: درِ خانه ‌اش به طرف شام باز مى‌شد، پرسیدم:‌ یک لنگه داشت یا دو لنگه؟ گفت: یک لنگه بیشتر نداشت، گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت از چوب درخت عرعر یا ساج.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، الأدب المفرد، ج 1، ص 272، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار البشائر الإسلامیة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ ـ 1989م
عاصمى شافعی( متوفاى 1111) مى‌نویسد‌:
کان باب عائشة مواجه الشام وکان بمصراع واحد من عرعر أو ساج.
درِ خانه عائشه به طرف شام بود و یک لنگه داشت که از چوب درخت عرعر یا ساج بود.
العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای1111هـ)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج 1، ص 367، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة.
ابوالبقاء مکى حنفى (متوفاى 864) مى‌نویسد:
وکان لبیت عائشة رضی الله عنها مصراع واحد من عرعر أوساج.
تاریخ مکة المشرفة والمسجد الحرام والمدینة الشریقة والقبر الشریف، ج 1، ص 268، ناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت، 1424هـ، 2004م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: علاء إبراهیم، أیمن نصر
براى خانه عائشه یک در بود که یک لنگه داشت و از چوب عرعر یا ساج بود.
المکی الحنفی، أبو البقاء محمد بن أحمد بن محمد ابن الضیاء (متوفای854هـ)، تاریخ مکة المشرفة والمسجد الحرام والمدینة الشریفة والقبر الشریف، ج 1، ص 268، تحقیق: علاء إبراهیم، أیمن نصر، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1424هـ ـ 2004م.
محمد بن اسماعیل بخارى در صحیح خود مى‌نویسد:
حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن حَوْشَبٍ حدثنا عبد الْوَهَّابِ حدثنا یحیى بن سَعِیدٍ قال أَخْبَرَتْنِی عَمْرَةُ قالت سمعت عَائِشَةَ رضی الله عنها تَقُولُ لَمَّا جاء قَتْلُ زَیْدِ بن حَارِثَةَ وَجَعْفَرٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبی صلى الله علیه وسلم یُعْرَفُ فیه الْحُزْنُ وأنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ.
از عائشه نقل است: هنگامى که خبر شهادت جعفر بن ابو‌طالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پیامبر بر زمین نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمایان شد، و من ازشکاف در (شق الباب) او را مى‌نگریستم.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 1، ص 440، ح 1243، بَاب ما یُنْهَى عن النَّوْحِ وَالْبُکَاءِ وَالزَّجْرِ عن ذلک، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
شکاف یا سوراخ دَر دلیل بر مدعاى ما است که خانه ها بدون دَر نبوده است؛ بلکه درهایى که از «تخته » یا «سعف نخل» ساخته مى‌شدند بر ورودی‌هاى منازل وخانه‌ها نصب مى‌کرده‌اند.
خانه علی (ع) دارای دَر بود:
همچینن در برخى از روایات شیعه و سنى آمده است که خانه حضرت علی علیه السلام داراى دَرِ چوبى از نوع: سَعَفٍ (شاخه درخت خرما) عرعر، (درخت سرو) ساج و... بوده‌ است.
در داستان ازدواج فاطمه زهرا و امیرمؤمنان علیهما السلام آمده است:
ثُمَّ دَعَا عَلِیّاً علیه السلام فَصَنَعَ بِهِ کَمَا صَنَعَ بِهَا ثُمَّ دَعَا لَهُ کَمَا دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ قُومَا إِلَى بَیْتِکُمَا جَمَعَ اللَّهُ بَیْنَکُمَا وَ بَارَکَ فِی نَسْلِکُمَا وَ أَصْلَحَ بَالَکُمَا ثُمَّ قَامَ فَأَغْلَقَ عَلَیْهِ بَابَه‏. 
رسول خدا (ص‌) علی بن ابوطالب (ع) را احضار نمود و همان عملى را که با فاطمه انجام داده بود با علی نیز انجام داد. آنگاه همان دعائى را براى علی خواند که براى فاطمه خوانده بود. سپس به علی و فاطمه علیهما السّلام فرمود: برخیزید بسوى خانه خود روید، خدا شما را نسبت به یک دیگر مهربان کند! و به نسل شما برکت دهد! و عاقبت شما را بخیر نماید! رسول خدا (ص) پس از این دعاها برخاست و دَرِ خانه را بست.
الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 5 ص 489، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ؛
الطبرانی، سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم (متوفای360هـ)، المعجم الکبیر، ج 22 ص 412، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م؛
التمیمی المغربی، أبو حنیفة النعمان بن محمد (متوفای363 هـ)، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، ج 2 ص 359، تحقیق: السید محمد الحسینی الجلالی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الثانیة، 1414 هـ؛
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 43 ص 142، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
امام کاظم از پدرش امام صادق علیهما السلام نقل کرده است که فرمود:
جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَأَغْلَقَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ الْبَابَ وَقَالَ یَا أَهْلِی وَأَهْلَ اللَّه‏....
پیامبر اکرم؛ علی بن ابوطالب، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را جمع کرد و درب را بر روى آن‌ها بست و فرمود:
اى خانواده من که پیوستگان خدائید، پروردگار به شما سلام مى‌رساند....
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 24 ص 219، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
و در حدیثى دیگر از پدرش امام صادق علیهما السلام نقل مى‌کند که فرمود:
لَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الَّتِی قُبِضَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه وآله وسلم) فِی صَبِیحَتِهَا دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (علیهم السلام) وَ أَغْلَقَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ الْبَابَ وَ قَالَ یَا فَاطِمَةُ وَأَدْنَاهَا مِنْهُ فَنَاجَاهَا مِنَ اللَّیْلِ طَوِیلًا فَلَمَّا طَالَ ذَلِکَ خَرَجَ عَلِیٌّ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ أَقَامُوا بِالْبَابِ وَ النَّاسُ خَلْفَ الْبَاب‏.
شبى که رسول خدا صلى الله علیه وآله صبح آن از دنیا رفت، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را فراخواند و دَرِ خانه را بست و فرمود: فاطمه جانم! سپس او را نزدیک خودش برد و با دخترش مدتى طولانى مشغول گفتگو شد و چون مدت طولانى شد، علی و دو فرزندش حسن و حسین علیهم السلام از خانه بیرون آمدند و پشت در همراه با مردم به انتظار ماندند.
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22 ص 490، باب 1، وصیته ص عند قرب وفاته و فیه، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
بستن دَر دلیل بر چه چیزى مى‌تواند باشد؟ 
محمد بن جریر طبرى شیعى مى‌نویسد‌:
قَالَ سَلْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَضَیْتُ إِلَیْهَا فَطَرَقْتُ الْبَابَ وَ اسْتَأْذَنْتُ فَأَذِنَتْ لِی بِالدُّخُولِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا هِیَ جَالِسَة.
سلمان مى‌گوید: به خانه فاطمه رفتم، در را کوبیدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامى که وارد شدم دیدم نشسته است.
الطبرى ، أبی جعفر محمد بن جریر بن رستم (قرن5هـ) ، دلائل الامامة ، ص 107 ، نشر و تحقیق : مؤسسة البعثة ـ قم ، الطبعة الأولى ، 1413هـ ؛
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 91 ص 226، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
در این حدیث سلمان مى‌گوید: دَر را کوبیدم، آیا کوبیدن دَر مفهومى غیر از معناى رایج آن دارد؟
شکستن در خانه حضرت زهرا در هجوم:
در روایت هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها آمده است:
قَالَ عُمَرُ قُومُوا بِنَا إِلَیْهِ فَقَامَ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ بْنِ الْوَلِیدِ وَ الْمُغِیرَةُ بْنُ شُعْبَةَ وَ أَبُو عُبَیْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ وَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِی حُذَیْفَةَ وَ قُنْفُذٌ وَ قُمْتُ مَعَهُمْ فَلَمَّا انْتَهَیْنَا إِلَى الْبَابِ فَرَأَتْهُمْ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا أَغْلَقَتِ الْبَابَ فِی وُجُوهِهِمْ وَ هِیَ لا تَشُکُّ أَنْ لا یُدْخَلَ عَلَیْهَا إِلا بِإِذْنِهَا فَضَرَبَ عُمَرُ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَکَسَرَهُ وَ کَانَ مِنْ سَعَفٍ.
عمر گفت: ما را نزد وى ببر، ابوبکر و عمر و عثمان و خالد بن ولید و مغیرة بن شعبه و ابوعبیده جراح و سالم مولى ابوحذیفه و قنفذ حرکت کردند و من نیز با آنان به راه افتادم. هنگامى که به خانه رسیدیم، فاطمه آن‌ها را دید، در را بر روى آنان بست، فاطمه شک نداشت که آنان بدون اجازه وى داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را که از چوب درخت خرما بود، شکست.
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28 ص 227، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
در روایت ابن قتیبه آمده است:
ثم قام عمر، فمشى معه جماعة، حتى أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها: یا أبت یا رسول الله، ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب وابن أبی قحافة...
عمر وگروهى همراه وى به خانه فاطمه رسیدند، دقّ الباب کردند،‌ فاطمه هنگامى که صداى آنان را شنید، فریاد زد: اى پدر بزرگوارم، اى رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه ( ابوبکر) چه رنجها که ندیدم.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 16، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م، با تحقیق شیری، ج1، ص37، و با تحقیق، زینی، ج1، ص24.
نتیجه: 
استدلال به روایت و فرمایش علی علیه السلام: « لا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمى‌رساند؛ زیرا: اولاً: طراح شبهه سخن علی علیه السلام را ناقص نقل کرده است؛ به گونه‌اى که خواننده احساس مى‌کند که اهل بیت علیهم السلام منزل مسکونى به شکل متعارف نداشته‌اند؛ چون خانه‌اى که نه سقف دارد و نه دَر و نه دیوار، قابل تصور نیست؛ در حالى که متن حدیث چنین است: نحن اهل بیت محمد (ص) لا سقوف لبیوتنا ولا أبواب ولا ستور ( در نقل شیخ مفید، ستور به معناى دیوار آمده است) الا الجرائد وما اشبهها.
جمله پایانى این حدیث گویاى استفاده از چوب حاصل شده از برگه‌هاى درخت خرما است؛ چون جریده به معناى چوب باقى مانده پس از تراشیدن اضافات آن است که با بستن آن چوبها کنار یکدیگر براى پوشش و دیوار کشى و در ورودى و غیر آن استفاده مى‌شده است؛ بنابراین از این روایت و روایات دیگر استفاده مى‌شود که خانه اهل بیت علیهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علی علیهما السلام مانند خانه‌هاى افراد دیگر داراى در ورودى بوده است که باز و بسته مى‌شده و از استحکام مخصوصى هم برخوردار بوده است.همچنین روایات دیگرى از مصادر اهل سنت نقل شد که خانه‌هاى مدینه و نیز خانه امیر مؤمنان علیه السلام دَر داشته است و این دَرها نیز چوبى بوده است.

منبع


نویسنده سائل در شنبه 89/2/11 | نظر

کرامت عبارت است از «انجام کار خارق العاده با قدرت غیر عادی و بدون ادعای نبوت و یا امامت.» (1)
به عقیده اکثریت علمای مذاهب اسلامی - جز گروه اندکی از معتزلی ها - صدور کرامت از اولیای خداوند و به دست آن ها ممکن است. به قول دانشمندان «ادل دلیل علی امکان الشیی وقوعه; بالاترین دلیل بر امکان چیزی، وقوع و انجام آن چیز است.»
در تاریخ نمونه های زیادی از کرامات اولیای خداوند نقل شده است. مثل: سرگذشت حضرت مریم علیها السلام و جریان ولادت فرزندش حضرت عیسی علیه السلام و نزول میوه های بهشتی در محراب عبادت برای او و نیز داستان عاصف بن برخیا و انتقال تخت ملکه صبا از یمن به فلسطین در یک چشم به هم زدن و داستان هایی که شیعه و سنی درباره کرامات حضرت علی علیه السلام نقل کرده اند (2) .
در این مقاله بر آنیم تا به مناسبت شهادت دخت پیامبر عظیم الشان اسلام، گوشه ای از کرامت های حضرت زهراعلیها السلام را بیان کنیم.
1 - سخن گفتن با مادر در دوران جنینی
در دوران بارداری خدیجه کبری، فاطمه علیها السلام از درون شکم مادر با وی سخن می گفت، به برخی روایات در این زمینه اشاره می کنیم:
الف) از خدیجه علیها السلام نقل شده است: در زمانی که به فاطمه حامله شدم، وی در شکمم با من صحبت می کرد.
«لما حملت بفاطمة کانت حملا خفیفا تکلمنی من باطنی; (3) زمانی که فاطمه را باردار بودم، حملی سبک بود و از باطنم با من سخن می گفت.»
ب) دهلوی نقل می کند: «آن زمان که خدیجه به فاطمه حامله گردید، وی در درون شکم مادر، با وی سخن می گفت و خدیجه این مطلب را از رسول خدا پنهان می کرد. روزی رسول خدا بر خدیجه وارد شد، دید با کسی سخن می گوید، بدون این که شخصی نزد او باشد. فرمود: با چه کسی سخن می گفتی؟ عرض کرد: با کسی که در شکم دارم. حضرت فرمود:«ابشری یا خدیجة هذه بنت جعلها الله ام احد عشر من خلفائی یخرجون بعدی وبعد ابیهم; بشارت تو را ای خدیجه، این [را که در شکم داری] دختری است که خداوند او را مادر یازده تن از جانشینان من قرار داده است; که ایشان پس از من و پدرشان [علی علیه السلام به عنوان امام] خارج می شوند.» (4)
2 - آمدن حور العین و زنان بهشتی هنگام ولادت حضرت زهرا علیها السلام
حضرت خدیجه علیها السلام به زنان قریش و بنی هاشم پیغام داد که زمان وضع حمل من نزدیک است، مرا در این امر یاری نمایید، ولی آنان پاسخ دادند: ای خدیجه! چون تو در ازدواجت از سخنان ما سرپیچی نمودی، و محمد یتیم را به همسری برگزیدی، ما نیز تو را یاری نمی کنیم. خدیجه از این جواب سخت غمگین و ناراحت شد، در این هنگام چهار زن، همانند زنان بنی هاشم وارد شدند، در حالی که خدیجه از دیدن آنان هراسان شده بود، یکی از آن چهار زن به خدیجه گفت: غمگین مباش، پروردگارت ما را برای یاری تو فرستاده است. ما خواهران و یاوران تو هستیم. من «ساره » هستم، این «آسیه دختر مزاحم » رفیق بهشتی تو است و این هم «مریم دختر عمران » است و این یکی «کلثوم خواهر موسی بن عمران » است، خدا ما را برای کمک به تو فرستاده است تا یاور و پرستار تو باشیم.
یک نفر از آن چهار زن در سمت راست خدیجه، دومی در طرف چپ او، سومی در پیش رویش، و چهارمی در پشت سر او نشستند و فاطمه پاک و پاکیزه تولد یافت.
پس از تولد آن حضرت، ده نفر حور العین، که در دست هر یک ظرفی بهشتی پر از آب کوثر و یک طشت بهشتی بود وارد شدند و حضرت فاطمه را با آب کوثر شستشو دادند و سپس در میان پارچه ای که از شیر سفیدتر، و از مشک و عنبر خوشبوتر بود پیچیدند. (5) »
حضرت فاطمه علیها السلام در هنگام ولادتش حور العین و بانوان عالی مقام یاد شده را کاملا شناخت و با ذکر نام به تک تک آن ها سلام کرد. این کرامت نشان می دهد که ملاقات و آشنایی آن حضرت با آنان بی سابقه نبوده، و آن وجود مقدس قبلا عوالمی را طی کرده و در مسیر ملکوتی خویش، آن فرستادگان آسمانی را دیده و شناخته است (6) .
3 - نورانی شدن مکه و جهان با نور ولادت فاطمه علیها السلام
کرامت دیگری که برای آن بانوی بزرگ اسلام ذکر شده، این است که چون آن مولود مقدس پا به دنیا نهاد، نوری از طلعت او ساطع شد که پرتو آن به تمام خانه های مکه وارد گردید، و در شرق و غرب زمین محلی نماند که از نور او بی بهره باشد، چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «فلما سقطت الی الارض اشرق منها النور...; (7) زمانی که [فاطمه علیه السلام] به دنیا آمد، نور از او ساطع گشت.»
در قسمت دیگری از این روایت می خوانیم: «و بشر اهل السماء بعضهم بعضا بولادة فاطمة و حدث فی السماء نور زاهر لم تره الملائکة قبل ذلک (8) ; بعضی از اهالی آسمان به برخی دیگر ولادت حضرت زهرا را بشارت می دادند، و نور بسیار درخشانی در آسمان حادث شد که فرشتگان قبل از آن نظیرش را ندیده بودند.»
در روایت اهل سنت آمده است: «فلما تم امد حملها وانقضی وضعت فاطمة فاشرق بنور وجهها الفضاء (9) ; آن هنگام که مدت حمل فاطمه تمام شد، خدیجه او را به دنیا آورد، و به نور جمال او، فضا روشن و منور گردید.»
این نور در روز قیامت آشکارتر خواهد شد، چنانکه از ابن عباس نقل شده که «در روز قیامت، اهل بهشت ناگهان متوجه می شوند که بهشت همانند روشنی روز توسط خورشید، روشن شد، سؤال می کنند که خدایا فرمودی «در بهشت خورشیدی وجود ندارد (10) » پس این نور چیست؟ جبرئیل جواب می دهد، این نور خورشید نیست بلکه نور خنده فاطمه و علی علیهما السلام است. (11) »
4 - سجده هنگام ولادت
کرامت دیگر آن حضرت این است که به هنگام ولادت به سجده افتاد، چنانکه از خدیجه کبری نقل شده است: «فولدت فاطمة، فوقعت علی الارض ساجدة رافعة اصبعها (12) ; هنگامی که فاطمه به دنیا آمد، به روی زمین به حال سجده افتاد در حالی که انگشت خویش را بالا گرفته بود.»
5 - گفتن شهادتین هنگام ولادت
کرامت دیگر آن حضرت این است که هنگام ولادت، به توحید و رسالت و ولایت شهادت داد. امام صادق علیه السلام در این رابطه می فرماید: «فلما سقطت... فنطقت فاطمة بالشهادتین و قالت اشهد ان لا اله الا الله و ان ابی رسول الله سید الانبیاء و ان بعلی سید الاوصیاء و ولدی سادة الاسباط (13) ; بعد از اینکه پا به دنیا گذاشت ... سخن خود را با شهادتین آغاز نمود و گفت: شهادت می دهم که خدایی جز الله نیست، و پدرم فرستاده خدا و سید و سالار پیامبران است و همسرم سید اوصیاء، و فرزندانم سید و سالار نوادگان رسول خدا هستند.»
روایت فوق، اولا نشان می دهد که آن حضرت به هنگام تولد سخن گفته و دیگر این که از آینده و همسری خود با علی علیه السلام و امامت فرزندان خود خبر داده است.
6 - جامه بهشتی
از ابن جوزی نقل شده است: در هنگام زفاف فاطمه علیها السلام (بعد از دادن جامه عروسی خود به فقیر) جبرئیل به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده، عرض کرد: یا رسول الله! پروردگارت سلام می رساند، و مرا نیز فرمان داده که به فاطمه سلام برسانم و برای فاطمه جامه ای از دیبای سبز از جامه های بهشتی فرستاده است. فاطمه بعد از پوشیدن لباس نزد پدر آمد، حضرت با عبای خود، و جبرئیل با بال های خود آن جامه را پوشاندند تا نور آن باعث آزار دیدگان نشود (14) .
7 - هم صحبتی با ملائکه
دانشمندان شیعه و سنی معتقدند که بعد از پیامبر اکرم یقینا انسان هایی بوده اند که هم سخن ملائکه قرار می گرفتند، منتهی در مصداق آن اختلاف دارند.
از کرامت های مهم حضرت این بود که بعد از پدر، با ملائکه هم صحبت بود.
امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «فاطمة بنت رسول الله کانت محدثة ولم تکن بنبیة انما سمیت فاطمة محدثة لان الملائکة کانت تهبط من السماء فتنادیها کما تنادی مریم بنت عمران (15) ; فاطمه دختر رسول خدا، محدثه بود، ولی پیامبر نبود. فاطمه از این جهت محدثه نامیده شده است که فرشتگان از آسمان نازل می شدند و با او همانند مریم دختر عمران گفت وگو داشتند.»
فاطمه بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله 75 روز بیشتر زنده نماند و غم جانسوز داغ پدر، قلب او را لبریز کرده بود، به این جهت جبرئیل پی در پی به حضورش می رسید و او را در عزای پدر تسلیت می گفت (16) و تسلی بخش خاطر غمین زهرا بود، و گاه از مقام و منزلت پدر بزرگوارش سخن می گفت و گاه از حوادثی که بعد از رحلت او بر فرزندانش وارد می گردد، خبر می داد. امیر المؤمنین علیه السلام نیز آنچه جبرئیل املاء می کرد، همه را به رشته تحریر در می آورد و مجموعه این سخنان در کتاب ویژه ای جمع آوری شده، که به نام "مصحف فاطمه" یاد می شود. در زیارت نامه حضرت می خوانیم: «السلام علیک ایتها المحدثة العلیمة. (17) »
8 - گردش آسیاب
میمونه می گوید: پیامبرصلی الله علیه وآله مقداری گندم را توسط من نزد فاطمه فرستاد تا با دستاس آن را آرد نماید، گندم را نزد حضرت بردم، دیدم حضرت ایستاده (ظاهرا نماز می خواند) ولی آسیاب می چرخید و حرکت می کرد، این خبر را به پیامبرصلی الله علیه وآله عرض کردم، فرمود: خداوند، ناتوانی و ضعف جسمانی فاطمه را می داند، لذا به آسیاب و دستاس دستور می دهد که خود دور بزند، او هم می گردد. (18)
9 - حرکت گهواره
در روایتی می خوانیم: «ربما اشتغلت بصلاتها وعبادتها فربما بکی ولدها فرؤی المهد یتحرک وکان ملک یحرکه (19) ; گاهی حضرت مشغول خواندن نماز و عبادت بود، فرزندش گریه می کرد، گهواره به حرکت درمی آمد، و فرشته ای بود که آن را حرکت می داد.»
10 - غذای بهشتی
علی علیه السلام دیناری قرض گرفته بود که با آن چیزی تهیه کند تا شدت گرسنگی را از فاطمه علیها السلام و فرزندانش رفع کند. مقداد را دید که از گرسنگی شدید اهل و عیالش خبر می دهد، حضرت، دینار رابه او بخشید. بعد از خواندن نماز ظهر و عصر، پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: ای ابالحسن آیا شما چیزی در منزل دارید تا به منزل شما بیایم، علی علیه السلام بر اثر خجالت و حیاء از پیامبرصلی الله علیه وآله عرض کرد: تشریف بیاورید. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دست علی را گرفته و با هم وارد خانه زهراعلیها السلام شدند، او در حال نماز بود و پشت سر وی ظرفی بود که از آن بخار برمی خاست.
وقتی صدای پیامبرصلی الله علیه وآله را شنید، از محراب نماز خارج شده و به پدر بزرگوار خویش سلام کردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بعد از جواب سلام فرمودند: برای ما غذایی بیاور، خداوند رحمتش را بر تو نازل کند.
فاطمه علیها السلام ظرف غذا را آورده، در مقابل پیامبرصلی الله علیه وآله و علی علیه السلام نهاد. علی علیه السلام سؤال کرد: ای فاطمه! این طعام از کجاست؟ من هرگز طعامی به این خوشرنگی ندیده و خوشبوتر از آن بوئی استشمام نکرده و خوش مزه تر از آن نخورده ام.
رسول اکرم صلی الله علیه وآله دست مبارک خود را بین دو کتف علی علیه السلام نهاد، مختصری فشرد و فرمود: این پاداش دیناری است که تو در راه خدا دادی.
آن گاه اشک رسول خداصلی الله علیه وآله جاری شد و فرمود: سپاس خدای را که ابا می کند که شما را بدون مزد و پاداش از دنیا ببرد. ای علی! پروردگارت می خواهد آنچه را که بر زکریا جاری فرموده، بر تو نیز جاری نماید.
آنگاه رو به حضرت زهرا کرد و فرمود: «ویجریک یا فاطمة فی المجری الذی اجری فیه مریم «کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قال هو من عندالله; و تو را ای فاطمه در همان مسیری که مریم را حرکت داد، پیش برد. [چنان که قرآن می گوید:] «هر گاه زکریا وارد محراب او می شد، غذای مخصوصی در آن جا می دید، از او می پرسید: ای مریم، این را از کجا آورده ای؟! می گفت: این از سوی خداست.» (20)
قابل دقت است هرچند این غذا پاداش عطای علی علیه السلام است و کرامتی برای او به حساب می آید، ولی برای فاطمه علیها السلام نیز کرامت محسوب می شود; چرا که خداوند به احترام او چنین میوه ای را از بهشت فرستاده است.
11 - زیان نرساندن آتش به بدن فاطمه علیها السلام
انس می گوید: حجاج بن یوسف از این حدیث که عایشه دیده بود فاطمه علیها السلام با دست خود، غذای داغ دیگ را به هم می زند، پرسید. گفتم: بله، عایشه بر فاطمه زهراعلیها السلام وارد شد در حالی که غذا برای حسنین علیهما السلام آماده می کرد، ظرف غذا کاملا می جوشید، دید فاطمه با دست خود (بدون هیچ وسیله ای) دیگ جوشان را به هم زد، عائشه هراسان و فریاد زنان نزد پدر خود (ابوبکر) رفت، ماجرا را تعریف کرد، ابوبکر گفت: این صحنه را کتمان کن [و با کسی مطرح نکن] زیرا امر بسیار بزرگی است.
این خبر به پیامبرصلی الله علیه وآله رسید، حضرت بالای منبر رفت، بعد از حمد و ثنای الهی، فرمود: ماجرای دیگ و آتش فاطمه زهرا را خیلی بزرگ و عجیب تلقی می کنند ... .
«لقد حرم الله عزوجل النار علی لحم فاطمة ودمها وعصبها وشعرها وفطم من النار ذریتها وشیعتها... الویل ثم الویل، الویل، لمن شک فی فضل فاطمة (21) ; خداوند آتش را بر گوشت و خون و رگ و موی زهرا حرام نموده است (هرگز به او زیانی نمی رساند) و شیعیان و فرزندان او را از آتش [جهنم] به دور داشته است... . وای بر شما، خشم و عذاب خدا بر کسی که در فضیلت فاطمه شک کند.»
این نوع کرامت، ریشه قرآنی هم دارد، چرا که خداوند آتش را بر ابراهیم علیه السلام سرد و گلستان قرار داد، «یا نار کونی بردا وسلاما علی ابراهیم » (22) پس بعدی ندارد که بدن فاطمه را که انبیاء به او توسل جسته اند، بر آتش حرام گرداند.
12 - گریه هستی بر گریه زهراعلیها السلام
کرامت دیگر آن حضرت همراهی هستی، با رفتار او و از جمله گریه اوست. وقتی در لحظات آخر عمر پدر بزرگوارش اشک می ریخت، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «والذی بعثنی بالحق لقد بکی لبکائک عرش الله وما حوله من الملائکة والسموات والارضون وما فیهما; قسم به آن کسی که مرا به رسالت بر انگیخت همانا از گریه تو عرش خدا و ملائکه و آسمان ها و زمین و تمام موجودات گریستند. (23) »
کرامات بعد از شهادت
1 - بیرون آمدن دست های زهراعلیها السلام از کفن
هنگامی که امام علی علیه السلام بدن زهراعلیها السلام را کفن کرد، وقتی که خواست بندهای کفن را ببندد فرزندان خود را صدا زد و فرمود: «هلموا تزودوا من امکم; بیایید از دیدار مادرتان توشه بگیرید.» حسن و حسین علیهما السلام فریاد زنان مادر را صدا می زدند، و می گفتند: وقتی که به حضور جدمان رسیدی سلام ما را به او برسان و به او بگو: بعد از تو در دنیا یتیم ماندیم. آه! آه! چگونه شعله غم دل از فراق پیامبرصلی الله علیه وآله و مادرمان خاموش گردد؟!
امیر مؤمنان می فرماید: «انی اشهد الله انها قد حنت وانت ومدت یدیها وضمتهما الی صدرها ملیا; من خدا را گواه می گیرم که فاطمه ناله جان کاه کشید و دست های خود را باز کرد و فرزندانش را مدتی به سینه اش چسبانید.»
ناگاه شنیدم هاتفی در آسمان ندا داد: «یا ابالحسن ارفعهما عنها فلقد ابکیا والله ملائکة السماء ...; ای علی! حسنین را از روی سینه مادرشان بردار، سوگند به خداوند، که فرشتگان آسمان را به گریه انداختند. (24) »
2 - نام زهراعلیها السلام و نزول آب بهشتی
امام صادق علیه السلام فرمود: از ام ایمن نقل شده، که در راه مکه به جحفه به عطش شدیدی دچار شدم تا آنجا که جانم به خطر افتاد، پس رو به آسمان نموده عرض کردم: ای پروردگار من، مرا دچار تشنگی نموده ای در حالی که من خادمه دختر پیغمبرت می باشم؟ آن گاه دیدم که سطلی از آب بهشتی ظاهر شد، از آن نوشیدم. قسم به خانمم فاطمه زهراعلیها السلام که بعد از آن تا هفت سال گرسنگی و تشنگی بر من عارض نشد. (25)
برای حضرت زهراعلیه السلام کرامات بسیاری نقل شده است که به دلیل ضیق مقال، به همین مقدار بسنده می کنیم.
پی نوشت ها:
1) شیخ محمدرضا مظفر، بدایة المعارف، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج 1، ص 239.
2) ر.ک، علامه حلی، کشف المراد، (قم، مؤسسة النشر الاسلامی، پنجم، 1415 ه.ق)، ص 351.
3) عبدالرحمن شافعی، نزهة المجالس، ج 2، ص 227.
4) عیون المعجزات، ص 51.
5) بحار الانوار، (پیشین)، ج 16، ص 80 و ج 43، ص 2 - 4; امالی صدوق، ص 475 - 476. و ر.ک: مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 304.
6) بحار الانوار، (پیشین)، ج 26، ص 117 - 132.
7) بحار الانوار، ج 16، ص 80 - 81; ج 43، ص 2.
8) همان، (پیشین)، ج 43، ص 3.
9) شعیب بن سعد مصری، روض الفائق، ص 214.
10) انسان/13.
11) بحار، (پیشین)، ج 35، ص 241; امالی صدوق، ص 333، ح 11.
12) قندوزی، ینابیع المودة، ص 198; علی بن یونس عاملی، الصراط المستقیم، ص 170.
13) بحار الانوار، ج 43، ص 3.
14) قاضی نورالله حسینی، احقاق الحق، طهران، مکتبة الاسلامیة، ج 10، ص 401.
15) بحار الانوار (پیشین)، ج 26، ص 75.
16) اصول کافی، ج 1، ص 241; بحار الانوار، (پیشین)، ج 22، ص 546 و ج 26، ص 41.
17) بحار الانوار، ج 97، ص 195.
18) عسقلانی، لسان المیزان، چاپ حیدر آباد، ج 5، ص 65; میزان الاعتدال، ذهیس، بیروت، دارالمعرفة، ج 3، ص 468.
19) بحار الانوار، ج 43، ص 45.
20) ذخائر العقبی، چاپ قدس، ص 45 - 47.
21) فاطمة الزهراء، پیشین، ص 102.
22) انبیاء/69.
23) بحار الانوار، ج 22، ص 491 - 484.
24) بیت الاحزان، ص 154.
25) بحارالانوار، ج 62، ص 102; مستدرک الوسائل، ج 5، ص 135، ح 41.
منبع


نویسنده سائل در دوشنبه 89/2/6 | نظر


1- قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: فاطمه سیده نساء اهل الجنه:«حضرت زهرا سلام الله علیها سرور زنان اهل بهشت است.»
( المستدرک حاکم نیشابوری ج3 ص153) (مسند احمد حنبل حدیث شماره 18153-18154)
(صحیح مسلم با روایت المسور حدیث شماره 4482 الی 4485)
2- پیرامون آیه ی مباهله، در سنن ترمذی احادیث شماره: 2925-3658-3705-3719 دلالت بر آن دارند که پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:«اللهم هولاء اهل بیتی»
3-حضرت رسول (صلوات الله علیه وآله) فرمودند:«ان الله یبشرنی بأن فاطمه سیده نساء اهل الجنه و أن الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنه».
خداوند مرا بشارت به سیادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) نسبت به زنان بهشتی و نیز سیادت و سروری حسن و حسین(علیهما سلام) نسبت به جوانان بهشتی داده است. (مسند احمد حنبل حدیث شماره ی 11332 // سنن ترمذی حدیث شماره ی 3714)
4-رسول خدا رحم? للعالمین(صلوات الله علیه وآله) فرمودند:«کان أحب النساء الی رسول الله فاطمه و من الرجال علی
محبوب ترین زنان نزد پیامبر ، حضرت زهرا و از میان مردان حضرت علی(علیه السلام) می باشد. (سنن ترمذی احادیث شماره ی 3803-3809//مستدرک الحاکم ج3 ص 157//اسد الغابه ج7 ص 223//البدایه و النهایه ج7 ص 254)
5-در سنن ترمذی حدیثی با سند قوی و صحیح آمده که بسیار قابل تامل است:
«قال رسول الله صلی الله علیه لعلی و فاطمه و الحسن و الحسین: انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم.
پیامبر صلی الله به علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) فرمودند: من نسبت به کسانی که به شما محاربه دارند در جنگ هستم و با کسانی که با شما دوستی و مسالمت دارند صلح و دوستی دارم.» (سنن ترمذی حدیث شماره ی 3805
6- بزرگان حدیث اهل سنت، حدیثی زیبا را در کتب خود آورده اند که عینا نقل می شود:
«ان النبی صلی الله علیه و سلم قال: حسبک من نساء العالمین مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و آسیه امراه فرعون» ( سنن ترمذی حدیث 3813/ مسند احمد حنبل حدیث 2536-2751-2805)
7-پدر بزگوار حضرت زهرا(سلام الله علیها)فرمودند:« إن الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک
ای فاطم?! خداوند به خشم تو خشمگین و به خشنودی تو خشنود می شود.»
حاکم نیشابوری و محدثین و رواه ذیل حدیث فوق را صحیح الاسناد می دانند.
(مجمع الزوائد هیثمی ج9 ص 203// ا لآحاد و المثانی ضحاک ج5 ص 363// المعجم الکبیر طبرانی ج1
ص 108 و ج22 ص401// ذخائر العقبی ص39// اسد الغاب? ابن کثیر ج5 ص 526// الاصابة ابن حجر ج8
ص 265// تهذیب التهذیب ابن حجر ج12 ص 392// خصائص سیوطی ج2 ص 265/
کنز العمال متقی هندی ج12 ص111// میزان الاعتدال ذهبی ج2 ص492//
تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر ج3 ص 156، ج6 ص 219، ج7 ص111
8-پیامبر عظیم الشان(صلوات الله علیه وآله) فرمودند:« فاطمه بضعه منی یریبنی ما ارابها و یؤذینی ما آذاها.»
نکته ی زیبا در این حدیث شریف وجود« ما» است که موصول عام در زبان و ادبیات عربی بر غیر عاقل دلالت دارد و چنانکه خوانندگان دانشمند این مقال واقف هستند، گاهی در قرآن نیز «ما» موصوله بر عاقل و غیر عاقل نیز دلالت دارد.یعنی هر کس و هرچه موجب آزار و یا خشنودی حضرت زهرا(سلام الله علیها) گردند، موجب آزار و یارضای حضرت رسول(صلوات الله علیه)نیز خواهد بود
(صحیح بخاری ج7 صفحات:65-66کتاب النکاح// مسند احمد حنبل ج4و5 صفحات:323-328-332//  
سنن ترمذی ج5 ص 698حدیث3869//مستدرک حاکم ج3 صفحات: 154-158-159//خصائص النسائی ص36//حلیة الاولیاء ج2 ص240//کنز العمال ج6 ص219 و ج 8 ص315//الصواعق المحرقه ص190//
الامامه والسیاسه ابن قتیبه ج1 ص141)
9- پیامبر اسلام حضرت رحمة للعالمین فرمودند:«رضا فاطمه فی رضای و سخط فاطمه فی سخطی فمن أحب فاطمه ابنتی فقد أحبنی
خشودی فاطمه خشنودی من است و غضب او غضب من است وهرکس فاطمه دخترم را دوست بدارد بی تردید مرا دوست دارد.
(الامامه والسیاسه ابن قتیبه ج1 صفحات:13-14)
10-خاتم نبوت در رسالت فرمودند:«فاطمه بضعه منی من أغضبها أغضبنی»
فاطمه پاره ی تن من است هر کس او را خشمگین سازد مرا خشمگین ساخته است.
(صحیح بخاری ج5 صفحات: 92-150-209-255//صحیح مسلم ج4 ص 93 حدیث2449)
این حدیث که در کتب تمامی فرق اهل سنت موجود می باشد و راهی و روزنه ای جهت انکار آن نمی باشد اگر به خرد انسانی منصف و اهل تحقیق و علم رسد وبا کریمه ی 57 از سوره مبارکه احزاب
« بسم الله الرحمن الرحیم إن الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الآخره و أعد لهم عذابا مهینا »
تطبیق دهد ودر دیگر سوی با بررسی کتب معتبر و مورد اجماع بزرگان علم تاریخ و رجال و حدیث و.....آزار دهندگان جسمی و روحی و فکری وعقیدتی حضرت صدیقه ی شهیده أم ابیها آن هم تنها با گذشت سه ماه از رحلت آخرین پیامبر الهی چگونه حکمی را برای آن جوانمردان؟؟!!صادر می کند. آیا لعن خداوند متعال با لعن بشر یکی است؟
و عذاب مهین به چه معنی است؟و... و.... و...نعوذ بالله من عذاب الآخره.


نویسنده سائل در شنبه 89/2/4 | نظر

اسرار نام‌های حضرت زهرا (سلام الله علیها)
حضرت صادق علیه السلام فرمودند: حضرت فاطمه علیهاالسلام را نزد خدای تعالی 9 نام است: فاطمه، صدیقه، طاهره، مبارکه، زکیّه، راضیه، مرضیّه، محدّثه، و زهرا. 
پس فرمودند: آیا می‌دانی که تفسیر فاطمه چیست؟ راوی عرض کرد: مرا خبر ده ای سیّد من! 
فرمود: یعنی بُریده شده از بدیها... . 
بر اساس روایات، آن بانو را فاطمه نامیده‌اند زیرا از هر بدی جداست، شیعیانش را از دوزخ می‌رهاند، به وسیله علم و کمال از شیر گرفته شده، بدیل ندارد، انسان‌ها از شناختنش عاجزند و از نام خدای فاطر گرفته است. 
علامه مجلسی می‌نویسد: صدّیقه به معنی معصومه و مبارکه یعنی صاحب برکت در علم و فضل و کمالات و معجزات و اولاد گرامی؛ 
طاهره، پاکیزه از صفات نقص؛ 
زکیّه، نمو کننده در کمالات و خیرات؛ راضیه، راضی به قضای الهی؛ 
مرضیّه، پسندیده خدا و دوستانش؛ 
محدّثه، آن که فرشته با او سخن می‌گوید و 
زهرا، نورانی به نور صوری و معنوی معنا می‌دهند. 
اَبان بن تَغلَب از حضرت صادق علیه السلام سؤال کرد: به چه سبب فاطمه را زهرا می‌نامند؟ حضرت فرمود: برای آن که نور فاطمه سه مرتبه در روز برای امیرالمؤمنان علیه السلام ظاهر می‌شد؛ یک مرتبه در آغاز روز که فاطمه به نماز بامداد می‌ایستاد؛ نور سفیدی از آن خورشید فلکِ عصمت ساطع می‌گردید و در خانه‌های مدینه می‌تابید و دیوارها را سفید می‌کرد؛ آن سان که از مشاهده آن حالت تعجّب کرده و به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌شتافتند و علت آن نور را سؤال می‌کردند. 
حضرت می‌فرمود: به خانه دخترم فاطمه بروید تا سبب آن نور بر شما ظاهر گردد. چون به خانه آن حضرت می‌آمدند، می‌دیدند که آن حضرت در محراب عبادت نشسته به نماز مشغول است و آن نور از روی انورش ساطع است، پس می‌دانستند نوری که مشاهده کرده‌اند از وجود مقدس اوست. 
چون هنگام زوال شمس می‌شد و فاطمه علیهاالسلام مهیّای نمازمی‌گردید، نور زردی از جبینش می‌درخشید و بر خانه‌های مدینه می‌تابید، و از آن نور در و دیوار و جامه‌ها و رنگ‌های ایشان زرد می‌شد؛ چون از سبب آن حال سؤال می‌کردند، حضرت رسول صلی الله علیه و آله آنها را به خانه فاطمه علیهاالسلام می‌فرستاد، چون به خانه آن حضرت می‌رفتند، وی را در محراب عبادت می‌یافتند که مشغول نماز است و از روی مبارکش نور زردی ساطع است، پس می‌دانستند که آنچه دیده‌اند از نور روی آن حضرت بوده است. 
چون آخر روز فرامی‌رسید و آفتاب غروب می‌کرد، از روی منوّر فاطمه علیهاالسلام نور سرخی می‌درخشید،- از فرح و شادی و شکر و نعمت الهی- پس به آن نور خانه‌های مدینه و دیوارهای آن سرخ می‌شد. مردم که از مشاهده آن حالت متعجّب می‌شدند به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌رسیدند و از علت آن سوال می‌ کردند. حضرت صلی الله علیه و آله ایشان را به خانه فاطمه علیهاالسلام می‌فرستاد، پس آن بانو را می‌دیدند که در محراب نماز نشسته و به تسبیح و تمجید الهی مشغول می‌باشد و از گونه‌اش نور سرخی ساطع است. پس می‌دانستند که آن چه دیده‌اند از آثار نور آن حضرت بوده و پیوسته آن نور در جبین انور فاطمه علیهاالسلام بود تا آن که امام حسین علیه السلام متولد شد و آن نور به جبین آن حضرت منتقل گردید و پیوسته آن نور با ما هست و از امامی به امام دیگر منتقل می‌شود تا روز قیامت.(8)
همچنین از آن حضرت پرسیدند: به چه سبب حضرت فاطمه علیهاالسلام را زهرا می‌گفتند؟ فرمود: زیرا که حق تعالی آن حضرت را از نور عظمت خود آفرید و چون او را آفرید، آسمان‌ها و زمین از نور روی او روشن شد و دیده‌های فرشتگان را خیره گرداند، و همگی برای حق تعالی به سجده افتاده و گفتند: ای خدای ما این چه نور است؟ 
فاطمه علیهاالسلام را به آن سبب زهرا نامیدند که چون در محراب خود به عبادت می‌ایستاد، نور او، اهل آسمان را روشنی می‌بخشید، چنان که ستارگان آسمان اهل زمین را روشنایی می‌دهند.
حق تعالی به ایشان وحی کرد: نوری است که از نور خود آفریده و در آسمان ساکن گردانیده و از عظمت خود آن را خلق کرده‌ام. و او را از وجود پیغمبری از پیغمبران خود که او را بر جمیع پیغمبران برتری داده‌ام بیرون خواهم آورد، و از این نور پیشوایان دین را که قیام نمایند به امر من هدایت کنند مردم را به دین حق بیرون خواهم آورد و آنها را خلیفه‌های خود در زمین گردانم، بعد از آن که وحی من منقطع شود. 
از امام حسن عسکری علیه السلام سؤال کردند که چرا حضرت فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود: از برای آن که روی آن حضرت برای امیرمؤمنان علیه السلام در آغاز روز مانند آفتاب، و در هنگام زوال چون ماه منیر می‌درخشید و نزد غروب آفتاب همانند ستاره روشن می‌شد.
در احادیث متواتر از طریق خاصّه و عامّه روایت شده است: آن حضرت را برای این فاطمه نامیده‌اند که حق تعالی او و شیعیانش را از آتش جهنم بریده است.
همچنین در احادیث متواتر از طریق خاصّه و عامّه روایت شده است: آن حضرت را برای این فاطمه نامیده‌اند که حق تعالی او و شیعیانش را از آتش جهنم بریده است. 
ابن شهر آشوب روایت کرده است که کنیه‌های آن حضرت: امّ الحسن، امّ الحسین، امّ المحسنین، امّ الائّمّة، امّ ابیه، و اسماء آن حضرت: فاطمه، بتول، سّیده، عذرا، زهراء، حوراء، مبارکه، طاهره، زکیّه، مرضیّه، محّدثه، مریم، الکبری و صدیقة الکبری بود.


منبع 


نویسنده سائل در پنج شنبه 89/2/2 | نظر

نام : فاطمه 
کنیه هاى مشهور : ام الحسن ، ام الحسین ، ام ابیها، ام الائمه . 
مشهورترین لقبها : زهرا، صدیقه ، طاهره ، کبرى ، سیده ، بتول . 
پدر : حضرت محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله پیامبر عظیم الشاءن اسلام . 
مادر : خدیجه علیهاالسلام بنت خویلد همسر فداکار پیامبر اسلام . 
محل تولد : مکه . 
سال تولد : سال دوم بعثت ، و به روایتى : سال پنجم . 
روز میلاد : بیستم جمادى الثانى . 
نام همسر : على بن ابى طالب علیه السلام ، پسرعموى پیامبر اسلام . 
زمان ازدواج : رجب یا ذى حجه سال دوم هجرت در مدینه . 
مدت زندگانى با على علیه السلام : نه سال . 
میزان مهریه : 400مثقال نقره مسکوک 
فرزندان : حسن علیه السلام ، حسین علیه السلام ، زینب کبرى ، ام کلثوم و یک فرزند سقط شده به نام محسن 
شهادت : در سال یازدهم هجرى 
محل دفن : پنهان است 
تعداد احادیث و روایات باقیمانده درباره آن حضرت : حدود 2000 مورد. 
تعداد سخنان باقیمانده از حضرت فاطمه : حدود 130 مورد. 
تعداد اشعار باقیمانده از آن حضرت : حدود 29 قطعه . 
تعداد خطبه هاى باقیمانده از آن حضرت : 2خطبه . 
سایر آثار علمى باقیمانده از آن حضرت : مصحف فاطمه علیهاالسلام که به خط همسر گرامش على علیه السلام نوشته شده و در نزد فرزندان آن حضرت بوده و هم اکنون در دست حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشریف مى باشد.


نویسنده سائل در چهارشنبه 89/2/1 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<