در وصف ذات، صحبت ما احتیاج نیست
زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست
باید به بال رفت و درآورد گیوه را
دربارگاه قرب تو پا احتیاج نیست
تو بی وسیله هم بلدی معجزه کنی
دست تو را به لطف عصا احتیاج نیست
بوی طعام سفره، خودش میکشد مرا
تاخانهی تو راهنما احتیاج نیست
خواهش نکرده اهل کرم لطف میکنند
اینجا به التماس گدا احتیاج نیست
اصلا پی معالجه ی این جگر مباش
"بیمارعشق رابه دوا احتیاج نیست"
محشر برای رو شدن اعتبار توست
کی گفته است روز جزا احتیاج نیست؟
تو با سکوت کردن خود، جنگ میکنی
تیغ تو را به کرب و بلا احتیاج نیست
***
وقتی نداشت مادر تو سنگ قبر هم
دیگر تو را به صحن و سرا احتیاج نیست
***علی اکبر لطیفیان***
کاش همچون لاله سوزم در بیابان بقیع
تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقیع
کاش سوى مکه تازد کاروان عمر من
تا کنم بیتوته یک شب در شبستان بقیع
کاش همچون پرتو خورشید در هر بامداد
اوفتم بر خاک قبرستان ویران بقیع
آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال
در بغل گیرم چو جان، قبر امامان بقیع
آرزو دارم ببینم با دو چشم اشکبار
جاى فرزندان زهرا را به دامان بقیع
آرزو دارم بیفتم بر قبور پاکشان
تا که گردم حایل خورشید سوزان بقیع
آرزو دارم که اندر خدمت صاحب زمان
قبر زهرا را ببوسم در بیابان بقیع
آرزو دارم که همچون گوهر غلطان اشک
از ارادت رخ نهم بر خاک ایوان بقیع
اندر آنجا خفته چون قربانیان راه حق
اى موید جان عالم باد قربان بقیع
***سید رضا موید***
نه قبله در تو که قبله نماست در تو بقیع
نه کعبه کعبه اهل ولاست در تو بقیع
هزار مرتبه برتر از عرش حق هستی
نیاز خانه اهل سماء است در تو بقیع
سکوت محض تو در اوج غربت تاریخ
نماد ناله قلب خداست در تو بقیع
همین که بی حرم و گنبدی و گلدسته
نشان از واقعه ای غم فزاست در تو بقیع
به هر دو عالم اگر فخر می کنی چه عجب
هزار مادر شاه وفاست در تو بقیع
به اشک نم نم خود زائرت سحر می گفت
شمیم علقمه و کربلاست در تو بقیع
اگرچه مهد ولایی به کربلا نرسی
کجاست سری ز تن خود جدا در تو بقیع
کنار تربت مادر به یاد کرب و بلا
صدای ناله مهدی رساست در تو بقیع
***سید محمد میرهاشمی***
خوش آن نسیم که مى آید از کنار بقیع
خوشا هواى روان بخش و مُشکبار بقیع
فرشتگان ز زمین مى برند سوى بهشت
براى غالیهی حوریان غبار بقیع
اگر که طور تجلّى ز صدق مى طلبى
بیا به گلشن روحانى دیار بقیع
دریغ و درد که از ظلم دشمنان خدا
خراب شد همه آثار بى شمار بقیع
ایا که غیرت دین دارى و ولایت آل
ببار خون، عوض اشک در کنار بقیع
خراب کرد ستم، مشهد چهار امام
کز آن شرف به سما یافت خاکسار بقیع
نخست مرقد سبط نبى امام حسن
بزرگ محور اعزاز و افتخار بقیع
مزار حضرت سجاد، اسوه عبّاد
امین اعظم حق، رکن استوار بقیع
مزار حضرت باقر، عزیز پیغمبر
که بر فزوده به اجلال و اشتهار بقیع
مزار حضرت صادق رییس مذهب و دین
جهان علم و عمل، نور کردگار بقیع
قبور منهدم دیگر از تبار رسول
فزوده است بر اوضاع رنج بار بقیع
زظلم فرقه وهّابیان ناکس دون
بیا ببین که خزان گشته نوبهار بقیع
سعودیان عمیل یهود و صهیونیسم
ز ظلم، هتک نمودند اعتبار بقیع
قبور آل پیمبر، خراب و ویران است
فرشتگان همگان اند سوگوار بقیع
در این مصائب عظمى ولىّ عصر بوَد
شکسته خاطر و محزون و داغدار بقیع
کند ظهور و جهان پر کند ز دانش و داد
زند به ریشه خصم ستم شعار بقیع
قیام باید و مردانگىّ و همّت و عزم
که بر طرف کند این وضع ناگوار بقیع
وگرنه تا نشود قطع دست استعمار
جهان شیعه بود زار و دل فکار بقیع
حرامیان به حرم تا که حاکم اند روا ست
که مسلمین همه باشند شرمسار بقیع
سلام بى حد و بسیار بر پیمبر و آل
درود وافر و بى انتها نثار بقیع
ز یاد مرقد ویران اولیاى خدا
همیشه «لطفى صافى» است بى قرار بقیع
***آیت الله صافی گلپایگانی***
آیت الله صافی گلپایگانی: روز هشتم شوال به عنوان روز بقیع اعلام شود
اندیشه - خبرگزاری رسا نوشت:ـ حضرت آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت روز هشتم شوال، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع خواستار اعلام این روز به عنوان روز بقیع، روز عزا و مصیبت و تلاش برای حفظ و بازسازی آثار اسلامی در این منطقه شد.
حضرت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی در پاسخ به سوال جمعی از مومنین شهر مشهد به مناسبت روز هشتم شوال، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع خواستار اعلام این روز به عنوان روز بقیع، روز عزا و مصیبت شد.
متن کامل پاسخ ایشان بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تعالی: فی بیوت اذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه ... (1)
در تفسیر این آیهی شریفه، در کتب معروف تفسیر، مثل الدر المنثور سیوطی روایت است که از حضرت رسول صلی الله علیهوآله سؤال شد که بیوت جلیله مذکوره در این آیه، بیوت چه کسانی است؟
فرمودند: بیوت الانبیاء.
ابوبکر با اشاره به خانه حضرت علی و فاطمه علیهما السلام پرسید: این خانه از آن خانهها است؟
پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: نعم، من افضلها.
واقعهی تخریب مشاهد مشرفه و آثار اسلامی حرمین شریفین، واقعهای است که خسارت و زیان آن بر اسلام و تاریخ شریف این دین حنیف از حمله مغول و قتل عام بلاد بزرگ مسلمانان به مراتب بیشتر و جبرانناپذیرتر است.
هدف شوم دشمنان در این اهانت بزرگ و در این سیاست، از بین بردن پشتوانههای تاریخ اسلام و اسناد و آثار خارجی و عینی تاریخ بود؛ آثار و ابنیه و مقامات و مشاهدی که تا دنیا برقرار است باید محفوظ بماند و در پاسداری از حریم و حرمت آنها، کمال اهتمام مبذول شود، متأسفانه این مشاهد مقدسه را منهدم نمودند.
هیچ کدام از ادیان، افتخار این پشتوانهها را نداشت؛ این آثار و بناهای مقدس حصار محکم و استواری بود که در حقیقت حافظ سوابق امجاد و جریان عصر اول اسلام بود.
شخصیت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت و هویت این دعوت و روزهای بزرگ آن تاریخ، همه از این مشاهد، ظاهر بود.
هیچ تاریخ مکتوبی نمیتواند جایگزین این آثار باشد. هر ملت دیگری اگر در حدّ یکی از این آثار و کمتر و کمتر هم داشت، حفاظت آن را سرلوحه سیاست خود قرار میداد. تخریب این مشاهد و به فراموشیسپردن حتی قبة الخضراء، یکی از مقاصد مهمّ سیاستهای اسلامستیزی دشمنان بود.
چه نقشهی پر خسارتی بود که به توطئهی استعمار و به دست گروهی جاهل اجرا شد؛
انا لله و انا الیه راجعون
باید این واقعهی دلخراش را همه ساله مسلمانان روز عزا و مصیبت اعلام کنند و آن را محکوم نمایند. باید تا وقت نگذشته، این آثار نوسازی شود، مخصوصاً مشاهد و مقاماتی، مثل محلّ ولادت نبی اکرم در مکه مکرمه و مدفن جدّ بزرگوار و عموی عالیمقام و همسر فداکار آن حضرت و محله بنی هاشم بازسازی شود.
و در مدینه منوره، أحد، مشهد حضرت حمزه و سایر شهدا و بقیع مظلوم باید احیاء شود؛ مخصوصاً مقام و حرم ائمه طاهرین؛ حضرت امام حسن مجتبی و امام زین العابدین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام؛ این مفاخر بینظیر عالم اسلامیت و بشریت تجدید شود. خانه امام جعفر صادق علیه السلام که از همان خانههای آیه قرآن مجید است به حال اول باز گردد.
خصوصاً شیعیان برای به یادماندن این اسناد تاریخ و این اهانتی را که در حرمین شریفین به اهل بیت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شده و هنوز هم ادامه دارد، این روز را روز حزن اهل بیت علیهمالسلام و روز مصیبت و حمله و هجوم به تاریخ اسلام دانسته و با اجتماعات با شکوه و اقامه مجالس عزاداری و عرض تسلیت به ساحت مقدس حضرت بقیة الله الاعظم ارواح العالمین له الفداء، این جنایتی را که علیه اسلام و قرآن و شخص پیغمبر اکرم و اهل بیت آن حضرت بوده، محکوم کنند و فراموش ننمایند که این جنایت، فراموششدنی نیست و این روز را، روز بقیع اعلام کنند.
«یریدون لیطفئوا نور الله بأفواههم و الله متمّ نوره ولو کره الکافرون» (2)
والسلام علیکم و رحمةالله
5 شوال المکرم1432
لطفالله صافی
پی نوشت:
1- سوره نور، آیه36.
2- سوره صف، آیه8
/914/د102/ج
کاش یک شب شمع بودم در شب تار بقیع
تا سحر میسوختم چون قلب زوار بقیع
کاش میشد مخفی از وهابیان سنگدل
مینهادم نیمه شب صورت به دیوار بقیع
قبه و قبر و رواق و خانه و گلدسته داشت
ای مدینه از چه ویران گشت آثار بقیع
نیست حق گریهاش بر چار قبر بیچراغ
زائری کز راه دور آید به دیدار بقیع
ماه، زائر، اختران، اشکند و گنبد، آسمان
صورت مهدی شده شمع شب تار بقیع
آب، خون و دانه اشک و نالهاش سوز جگر
هر که شد مرغ دل زارش گرفتار بقیع
گر زنان را نیست ره در این گلستان، غم مخور
شب که خلوت میشود زهراست، زوار بقیع
اینکه آثارش بوَد باقی میان دشمنان
دست حق بودهست از اول نگهدار بقیع
گر به دقت بنگری بر این امامان غریب
میچکد پیوسته اشک از چشم خونبار بقیع
بس که آغوشش پر است از لالههای فاطمه
بوی جنت خیزد از دامان گلزار بقیع
***استاد حاج غلامرضا سازگار***
بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را
درعزا بنشاند او ، شمع و گل و پروانه را
بشکند دستی که هتک حرمت این خانه کرد
شیعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه کرد
درون قلب جهان ، انقلاب گشته بیا
نفس ، بدون تو همچون عذاب گشته بیا
نظاره کن به فرا سوی مدینه و ببین
حرم به دست حرامی خراب گشته بیا
این گلستان نبیّ بار دگر ویران شده
چشمهای منتقم ، بار دگر گریان شده
بعد تخریب بقیع و این ستم در آن دیار
گشت روشن ، از چه قبر فاطمه پنهان شده
***محمد حسین بهجتى «شفق»***
باز کن بر روى من آغوش جان را اى بقیع
تا ببینم دوست دارى میهمان را اى بقیع
خاکى اما برتر از افلاک دارى جایگاه
در تو مىبینم شکوهِ آسمان را اى بقیع
پنج خورشیدِ جهانافروز در دامان تست
کردهاى رشک فلک این خاکدان را اى بقیع
مىرسیم از گرد ره با کوله بار اشک و آه
بار ده این کاروانِ خسته جان را اى بقیع
جز تو غمهاى على را هیچ کس باور نکرد
مىکشى بر دوش خود بارى گران را اى بقیع
باز گو با ما، مزار کعبهی دلها کجاست
در کجا کردى نهان آن بىنشان را اى بقیع
قطرهاى، اما در آغوش تو دریا خفته است
کردهاى پنهان تو موجى بیکران را اى بقیع
چشم تو خون گرید و «پروانه» مىداند کجاست
چشمه ی جوشان این اشکِ روان را اى بقیع
***محمد علی مجاهدی (پروانه) - از وبلاگ حسینیه***
دیشب برای دفتر من همّ و غم شدی
بی حرف پیشِ مطلعِ حرفِ قلم شدی
باور نکرد نیست سرانجام در زمین
مهمانِ رسمی شب شعر خودم شدی
تو از زمان آدم و حوا، وَ قبل از آن
بر روی دست های مشیّت علم شدی
بی مرحمت که روز شما شب نمی شود
اصلاً تو آفریده برای کرم شدی
هشتاد سال و خرده ای انگار می شود
از جمع اهل بیتِ حرم دار کم شدی
با اتفاق هشتم شؤال آن زمان
تنها گریزِ روضه? من در حرم شدی
ماندم چرا زمین و زمان زیر و رو نشد
آن موقعی که وارد بازی سم شدی
آن بار هفتمی که لبت رنگ سبز شد
آن بار هفتمی چه قَدَر پر ورم شدی
وقتی که شعله چادر مادر گرفته بود
زخمیِ دست هیزم و چوبِ ستم شدی
حالا بماند این که چه شد بین کوچه ها
حالا بماند این که برای چه خم شدی
«عارف» نگو دگر، نکند فکر می کنی!
مثل مؤید و شفق و محتشم شدی
***علی زمانیان***