آشفتگی گیسوی ما شانه کم داشت
لبهای خشک ما فقط پیمانه کم داشت
وسع خریدار تو بسیار است امّا
یوسف به ما دادند ولی بیعانه کم داشت
من اختیاراً این همه حالم خراب است
گنجی که پیشم داشتی ویرانه کم داشت
ادامه مطلب...
خانمی که تا خود خورشید قامت داشته
در رشادت با ابالفضلش رقابت داشته
مادر باب الحوائج بوده و با این حساب
دامن او را گرفته هر که حاجت داشته
می رسد از والدین اخلاق فرزندان ولی
این زن از اول به فرزندش شباهت داشته
ادامه مطلب...
من و این یک نفس بشتاب مادر
مرا این لحظه ها دریاب مادر
شدم مثل رباب این روز آخر
عذابم می کند این آب، مادر
***
نه دل گرمی نه تسکین مانده باقی
که داغی سخت و سنگین مانده باقی
ادامه مطلب...
به نام آب مطهّر شدم ،خدا را شکر
به بوی عشق معطّر شدم ، خدا را شکر
سِمت گرفتم و مادر شدم ، خدا را شکر
کنیز خانه ی حیدر شدم، خدا را شکر
بنای خلقت من خدمتم در این خانه اســت
دلیل عصمت من خدمتم در این خانه است
ادامه مطلب...
دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم
دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!
دوباره گفتم و گفتی: "به روی چشم عزیز!"
فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر
ادامه مطلب...
قدم اگر خمید ، فدای سر حسین
جانم به لب رسید ، فدای سر حسین
ام البنین سابق این شهر عاقبت
شد مادر شهید ، فدای سر حسین
ادامه مطلب...
نگاه کن سر پیری چه بی عصا مانده
گرفته اند از این پیر زن پسر ها را
***علی اکبر لطیفیان***
امالبنین کنایهای از شرم عاشقی است
کز حجب، تاب نام دلآرای خود نداشت
***افشین علاء***
ای به سپهر عاطفه بی قرین
ستاره ی مدینه، ام البنین
قدر تو در جهان نبوده معلوم
قبر تو در جوار چار معصوم
ادامه مطلب...
شبی از خویشتن سفر کردم
سیـر کــردم جهـان بـالا را
بین قصری ز باغهای بهشت
دیـدم امّالبنیـن و زهــرا را
ادامه مطلب...