ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار میلاد امام جواد (ع) و حضرت علی اصغر (ع) - قاسم نعمتی - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :11
بازدید دیروز :398
کل بازدید ها :6112556

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

وقتی بساط عشق بازی چیده می شد
سجاده سبزی کنارش دیده می شد

یک پیرِ عاشق با دعای مستجابش
در امتحانِ عاشقی سنجیده می شد

صبرش اگر چه شهره هفت آسمان بود
گه گاهی از زخم زبان رنجیده می شد

گویا دوباره کوثری در بین راه است
کم کم سحر شام دل غمدیده می شد

از نور زهراییِ این  فرزند خورشید
طومار غربت در جهان برچیده می شد

دانید این اسطوره دلدادگی کیست؟
در آسمان ها این چنین نامیده می شد

او کیست؟ آقازاده شمس الشموس است
آرامش جان و دلِ سلطان طوس است


او مثل نوری جلوه کرد و بهترین شد
همچون رسول الله پیغمبر ترین شد

از آسمان ها آمد و جاری تر از اشک
مانند زهرا مادرش کوثرترین شد

سر تا به پایش بود توحید مجسم
بر باده رب الکرم ساغر ترین شد

او چندسالی گر چه مهمان بود ما را
اما تجلی کرد و نام آور ترین شد

بر تار گیسویش گره خورده دل ما
این شاه زاده، تک پسر، دلبرترین شد

شد زنده یاد یوسف لیلا دوباره
ابن الرضا بود و علی اکبر ترین شد

در چند جایی که عیان شد غیرت او
با نام زهرا مادرش حیدر ترین شد

فرمود بابایش از او بهتر نباشد
مولودی از او با برکت تر نباشد 


او آمد و ابن الرضایی کرد ما را
از برکت نامش خدایی کرد ما را

مشتی ز خاکیم و قدم بر ما نهاد و
تا عرش برد و کبریایی کرد ما را

دست کریمِ این امامِ ذره پرور
یک عمر مشغول گدایی کرد ما را

صوت دل آرای مناجاتش سحر ها
سر مست جانان و هوایی کرد ما را

بوسیدن خال رطب دارش در این ماه
مهمان بزم با صفایی کرد ما را

یک قطره اشک از کنار سفره او
هر نیمه شب مردی بکایی کرد ما را

از گوشه صحن و سرای کاظمینش
مست حسین و کربلایی کرد ما را

نیمه نگاه اوست تسکین الفؤادم
لب امیر کاظمین، عبدالجوادم


لبخند او آرامش جان رضا شد
یوسف شد و مهمان کنعان رضا شد

سجاده بابا شده گهواره او
لالایی اش آهنگ قرآن رضا شد

آمد که باقی مانده توحید باشد
با نام او شیعه مسلمان رضا شد

هر کس که از باب الجواد آمد زیارت
با دست پُر، مشمول احسان رضا شد

امشب دلم جایی دگر هم پر گشوده
ارباب ما آغوش بر اصغر گشوده


امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم
اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم

می جوشم و می جوشم و لبریزم از اشک
چله نشینی پای خَم کرده شرابم

امشب دخیل گوشه گهواره هستم
دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم

عشاق را گویم ازین پس تا قیامت
با نام اصلی ام کنید اینسان خطابم

عالم همه دانند در کوی محبت
من ریزه خوار سفره طفل ربابم

با اذن سقا در حرم سرباز عشقِ
شش ماه سردار خیام بوترابم

ای کاش همچون حق شناس پاک طینت
عبد علی اصغر کند  زهرا حسابم

حالا که غم آلود گشته ناله هایم
انگار باب القبله ی کرب و بلایم


او را خدا می خواست مه پاره ببیند
مسند نشین کنج گهواره ببیند

بر روی دستان پدر با کام عطشان
با روی خونین، حنجری پاره ببیند

یک عمر با زخمی که مانده روی سینه
دور حرم بانویی آواره ببیند

اما در آخر چون عموجانش ابالفضل
او را صفِ محشر همه کاره ببیند

لب تشنگان  اشک را این طفل ساقیست
شش ماه تا قربانی شش ماه  باقیست
***قاسم نعمتی***


نویسنده سائل در سه شنبه 91/3/9 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<