ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار وفات حضرت معصومه - حاج غلامرضا سازگار - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :96
بازدید دیروز :172
کل بازدید ها :6115750

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

اى دختر و خواهر ولایت
آیینه ی مادر ولایت

بر ارض و سما ملیکه در قم
آرام دل امام هفتم

معصومه به کُنیه و به عصمت
افتاده به خاک پایت عفت

در کوى تو زنده ، جان مرده
بر خاک تو عرش سجده برده

در قصر تو جبرئیل حاجب
زُوّار تو را بهشت واجب

گفتند و شنیده اند ز آغاز
کز قم به جنان درى شود باز

حاجت نبُوَد مرا برآن در
قم باشدم از بهشت بهتر

قم قبله ی خازن بهشت است
این جا سخن از بهشت ، زشت است

قم شهر مقدس قیام است
قم خانه یازده امام است

قم تربت پاک پیکر توست
اینجا حرم مُطهَّر توست

گر فاطمه(س) دفن شد شبانه
نَبوَد ز حریم او نشانه


کى گفته نهان زماست آن قبر
من یافته ام کجاست آن قبر

آن قبر که در مدینه شد گم
پیدا شده در مدینه ی قم ...

مریم به بَرَت اگر نشیند
این منظره را ، مسیح بیند

سازد به سلام سَرو قد خم
اول به تو ، بعد از آن به مریم ...

روزى که به قم قدم نهادى
قم را شَرَفِ مدینه دادى

آن روز قرار از مَلک رفت
ذکر صلوات بر فلک رفت

تابید چو موکبت ز صحرا
شهر از تو شنید بوى زهرا(س)


درخاک رهت ز عجز و ناله
مى ریخت سرشک ، همچو لاله

با گریه ی شوق و شاخه ی گل
بُردند به ناقه ات توسل

دل بود که بود ، محفل تو
غم گشت به دور محمل تو

آن پیر که سید زمان بود
رویش همه را چراغ جان بود

گردید به گردِ کاروانت
شد پاى برهنه ساربانت

بردند تُرا به گریه هودَج
تا خانه موسى اِبن خِزرَج

ازشوق تو اى بتول دوم
قم داد ندا به مردم
 قم

کاى مردم قم به پاى خیزید
از هر در و بام گل بریزید

آذین به بهشت قم ببندید
ناموس خدا مرا پسندید

قم شام نبود تا که در آن
دشنام دهد کسى به مهمان

قم شام نبود ، تا که از سنگ
گردد رخ میهمان ز خون رنگ

قم کوفه نبود تا که خواهر
بیند سر نى ، سر برادر ...

حاشا که قم این جفا پذیرد
مهمان به خرابه جاى گیرد ...

بستند به گرد میهمان صف
قم با صلوات و - شام با کف ...

قم مهمان را عزیز خوانند
کى دخت و را کنیز خوانند؟ ...

«میثم» همه عمر آن چه را گفت
در مدح و مصیبت شما گفت
***استاد حاج غلامرضا سازگار***


نویسنده سائل در جمعه 89/12/20 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<