ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار شب سوم محرم - اشعار حضرت رقیه (س) - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :354
بازدید دیروز :422
کل بازدید ها :6112056

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

 لاله در باغ خزان، برگ و برش کم می شد
شمع ویرانه فروغ سحرش کم می شد

پلک بی حوصله اش خواست بخوابد، ای کاش
اندکی هلهله ی دور و برش کم می شد

زخم پاهای ورم کرده اگر خوب نشد
لااقل کاش کمی درد سرش کم می شد

بهر دلخوش شدن عمّه تبسّم می کرد
شاید از دغدغه ی همسفرش کم می شد

اشک و خاکستر و سیلی اثراتی دارد
ذرّه ذرّه مژه ی پلک ترش کم می شد

لگد لعنتیِ زجر زمینگیرش کرد
کاشکی درد عجیب کمرش کم می شد

سر هر کوچه که رفتند شمرد این دختر
چند دندان ز دهان پدرش کم می شد

عمویش عالم و آدم همه را می سوزاند
تار مویی اگر از روی سرش کم می شد

خوب شد شانه نزد موی سرش را زینب
چون همین چند موی مختصرش کم می شد
***جواد پرچمی***


نویسنده حبیب در دوشنبه 92/8/13 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<