ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار شب اول محرم - اشعار مسلم بن عقیل (ع) - حسن لطفی - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :280
بازدید دیروز :228
کل بازدید ها :6114919

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

آن بیعتی که مرد و زن کوفه بسته اند
حتی به هفته ای نرسیده شکسته شد

دیروز از وفا همگی دست داده اند
امروز مسلمت ز جفا دست بسته شد
**
کوچه به کوچه میروم و میزنم به سر
کوچه به کوچه میروم و گریه میکنم

از شرم نام خواهرت ای خاک بر سرم
چون شمع آب میشوم و گریه میکنم
**
خانه به خانه گشته ام و باز دیده ام
هر سینه ای ز حیله و نیرنگ پر شده

پیداست از بلندی دارالعماره اش
هر بام جای گل فقط از سنگ پر شده
**
در کار گاه تیر سه شعبه ؛ به هم رسید
لبخند های حرمله با ناله های من

تیری گرفته بود به دستش که تا هنوز
می لرزد از بزرگی آن دست و پای من
**
اینجا هزار حرمله در انتظار توست
آقا برای آمدنت کم شتاب کن

رحمی به روز من نه به روی رقیه کن
فکری به حال من نه به حال رباب کن

**
رحمی نمیکنند عزیزم به هیچ کس
حتی به تشنه ای که فقط شیر خواره است

تو میرسی وعده سوغات مردمش
تنهابرای دخترشان گوشواره است

**
این جا میا ، که آخر سر چشم می زنند
این چشم ها به قامت آب آورت حسین

این دست ها که دیده ام از کینه می برد
انگشت را به خاطر انگشترت حسین
**
برگرد جان من که نبینی ز بام ها
آتش کشیده اند سرو دست و شانه را

تا از فراز نیزه نبینی که می زنند
بر پیکر سه ساله ی تو تازیانه را
**
میترسم از دمی که بیایند دختران
با گونه های زخمی و نیلوفری میا

این شهر بی حیاست ، به جان سکینه ات
میترسم از حرامی و بی معجری ، میا
***حسن لطفی***


نویسنده حبیب در یکشنبه 92/8/12 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<