ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

سامرا - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :279
بازدید دیروز :422
کل بازدید ها :6111981

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

 ای نجل جواد، ابن رضا، حضرت هادی
بگرفته حسن بر تو عزا حضرت هادی
یک عمر ستم دیـده ز جور «متوکل»
در آینه صبح و مسا حضرت هـادی
دل سوخته از طعنه و از زخم زبان‌ها
خونین جگر از زهر جفا حضرت هادی
بردند همان شب که سوی بـزم شرابت
چون از تو نکردند حیا حضرت هادی
افسوس که کشتند تـو را از ره بیـداد
بی جرم و گنه، قوم دغا حضرت هادی
افسوس، به جور از حرم مادر و جدت
گشتی تو غریبانه جدا حضرت هادی
کس از غم ناگفته‌ات ای یوسف زهرا
آگاه نشد غیر خـدا حضرت هـادی
کشتند تو را در دل غربت، به چه جرمی؟
ای جان جهانت بـه فدا! حضرت هادی
بزم می و خون دل و حبسِ ستم و زهر
حق تو عجب گشت ادا حضرت هادی
در ماتـم تـو ای خلف پـاک پیمبـر
شد سامره چون کرب و بلا حضرت هادی
"میثم" به تو و غربت تو اشک فشاند
ای کشته بی‌جرم و خطا حضرت هادی
*** استاد حاج غلامرضا سازگار***
لابه لای آه دلم، یه غصه فریاد می کشه
اشکامو مخفی می کنم اما چشام داد می کشه
زخمی که توی سینمه ، هیچ جوری مرهم نداره
به یاد یک حرم شبا، تا صبح دلم عزاداره
این روزا روضه می گیرم، به یاد روضه ی غمش
روم نمیشه بگم شده، چه ها به صحن و حرمش
خنده هامون گریه دارن، فصل عزا و شادیه
دلم خراب حرمه، آقام امام هادیه
قامت گلدسته تو، اگه یه ذره خم شده
کی گفته بغض دشمنت ، میون ماها کم شده
سینه زنت تا عمر داره، به داشتن تو می نازه
پا بده با سرش می آد، صحن .و سرات و می سازه 
یه روز می آد که اون حرم، تو گریه جا می گیریم 
توی طواف سینه زنات، شور یا زهرا میگیریم
شما امامی و عزیز، اما شکسته حرمت 
عرش خدا آتیش گرفت، تو شعله های غربتت 
گوشه زندان می چکه، بارون زچشمای شما
آقا چرا ورم داره، زیر کف پای شما 
تشنگی اذیت می کنه، عطش نشسته تو گلوت 
میگن جای تازیانس، آقا به روی سر و روت 
چند ساله بین زنجیرا، نشسته در تاب و تبی 
چند ساله که عزادار روضه ی عمه زینبی 
چند ساله که صحن خونت، پرچم لاله می زنی
ناله ی غسل کفن، طقل سه ساله می زنی
همه می دونن خون ما، وصل به رگهای شماست
همه می دونن شونمون، زخمی داغ کربلاست
هرجایی بریم آخرش، گریمون توی شور و شین
اینه که مستی می کنیم، فقط با ذکر یا حسین

 ***روح اله عیوضی***

 تب دارترین تب زده ی بستر دردم
پر سوز ترین زمزمه ی حنجر دردم
رنگ رخ من بر همگان فاش نموده
در باغ نبی جلوه ی نیلوفر دردم
فریاد عطش زد دهن سوخته ام تا
تر شد لب خشکیده اش از ساغر دردم 
جای عرق از چهره ی من زهر چکیده
پیغامبر خسته دل باور دردم
بر زیر گلوی جگرم دشنه کشیدند
من کشته ی تیغ شرر لشگر دردم
آتش فکند بر قد وبالای سپیدار
یک ذره ی ناچیز ز خاکستر دردم
خون گریه کند اخترو مهتاب برایم
افلاک شده مستمع منبر دردم
 *** وحید قاسمی***

چشمهایت فرات دلتنگی
اشکهایت تلاطم غمهاست
حال و روز دل شکستة تو
از نگاه غریب تو پیداست
ای غریب مدینة دوم
مرد خلوت نشین سامرّا
التماس همیشة باران
حضرت عشق التماس دعا
کوچة خاکی محلة غم
در غرور از حضور سادة توست
ولی افسوس شرمگین تو و 
پای پر پینه و پیادة توست
آه آقا تو خوب می دانی
که دل بیقرار یعنی چه
پشت دروازه های شهر ستم
آن همه انتظار یعنی چه
چه به روز دل تو آوردند
رمق ناله در صدایت نیست
بگو ای نسل کوثر و زمزم
بزم شوم شراب جایت نیست
بی گمان بین آن همه غربت 
دل تنگ تو نینوائی شد
روضه های کبود طشت طلا
در نگاه ترت تداعی شد
آری آن لحظه ماتم قلبت 
بی کسی های عمه زینب بود
قاتلت زهر کینه ها ، نه نه !
روضة خیزرانی لب بود
 *** یوسف رحیمی***


نویسنده سائل در سه شنبه 89/3/25 | نظر

آن دلبری که بندگی ات را روا نوشت
مارا غلام حلقه به گوش شما نوشت
روز ازل مربی اشراق عاشقی
نام ترا به صفحه ی دلهای ما نوشت
آن خالقی که مهر تورا مُهر سینه ساخت
با لوح دل حدیث ترا آشنا نوشت
با جوهر طلا به شبستان آسمان
وصف ترا به خط جلی کبریا نوشت
با جان و دل ولایت تو خو گرفته است
خلاق عشق بندگی ات را سزا نوشت
صدها طواف،بی تو نیارزد به ارزنی
چون کعبه را به کوی شما مبتلا نوشت
بعد از خدا کریم ترینی امام من
از بس خدا به دست کریمت ثنا نوشت
آن خالقی که عادت احسان دهد ترا
دل را گدای سامره ی هل اتا نوشت
مارا غلام همت تو آفریده اند
ریزه خوران دولت تو آفریده اند

ای از کرشمه های تو روی بهار سبز
وز غمزه ی نگاه تو لیل و نهار سبز
تا زیر سایه ی تو کند عشق زندگی
باشد برای شیعه همه روزگار سبز
بی حسن تو بهشت صفایی نمیگرفت
جنات تجری است به آن نوبهار سبز
ای پرچمت به بام نظام جهان سه رنگ
لعل تو سرخ و چهره سپید،اقتدار سبز
این دل ز شرب آب ولای تو زنده است
باشد همیشه دور و بر چشمه سار سبز
از رعد و برق غمزه ی مژگان عاشقت
ابر بهار و عاطفه ی بیقرار سبز
گل میدمد ز مقدم خورشیدی شما
پشت لب فلک ز تو ای گلعذار سبز
بازار سرد منتظران از تو گرم شد
دارد هلال شیعه عجب انتظار سبز
شیعه دگر بهانه به دشمن نمیدهد
با دیدن بقیع دگر تن نمیدهد

تو محور حدیث شریف زعامتی
چشم و چراغ دین و اساس امامتی
احکام اهل بیت به تو میشود درست
در خاندان وحی چه والا اقامتی
روشن ترین چراغ هدایت به دست تست
تو قله ی امامت و دین را علامتی
ای زاده ی خلیل خلیلان بت شکن
در آتش فراق چه برد و سلامتی
هرچند در حصاری و تبعید جای تست
تو مظهر مقاومت و استقامتی
ای در برابر همه ی کفر یک تنه
الحق که مثل فاطمه کوه شهامتی
محراب از نماز تو بالا بلند شد
ای مقتدای سرو چه خوش قد و قامتی
شد خوشه ی طلایی گندم ز گونه ات
ای سفره دار عشق عجب با کرامتی
ای نور تو هماره نگهدار شیعیان
دلسوزی ات امان من النار شیعیان

دست قلم به پای ثنایت نمیرسد
مهر فلک به گرد عبایت نمیرسد
مهر و مه از افاضه ی ذرات نور تست
دست ستاره بر کف پایت نمیرسد
باید سپرد دسن عنان را بدست تو
بی تو کسی به مرز هدایت نمیرسد
آن مدعی که از تو اطاعت نمیکند
دستش تهی است چون به عطایت نمیرسد
حتی اگر امارت عالم شود نصیب
بی حکم تو کسی به کفایت نمیرسد
آب حیات چشمه ی مهر ومحبتت
به تشنگان بدون عنایت نمیرسد
تردید در امامت تو هرکه میکند
دستش به ریسمان ولایت نمیرسد
هرکس که بر ولی شما اعتنا نکرد
عهدش به روز عهد و وفایت نمیرسد
مهدی اگر دعا نکند وای بر دلم
دل را اگر صدا نکند وای بر دلم

*** محمود ژولیده ***


نویسنده سائل در جمعه 88/12/28 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<