ما که با هم یه روز از عالم بالا اومدیم
پس چرا تنها میری؟ ما مگه تنها اومدیم
بیتو این خونه پر از غصه، پر از دل تنگیه
میدونی بی تو مدینه غروباش چه رنگیه؟
دیگه تو چشمای کی عکس خدا رو ببینم؟
بعد از این رو به کدوم آینه باید بشینم؟
میدونم باید بری، اینجا دیگه جای تو نیست
کوچهی این آدما جای قدمهای تو نیست
میدونم وقتی بری، تنهاترین ماهی میشم
منم از اینجا میرم، کبوتر چاهی میشم
وای اگه شور مناجاتتو از شب بگیرن
وای اگه سایهتو از رو سر زینب بگیرن
وای اگه فردا حسین سراغ مادر بگیره
وای اگه بهونَهتو حسن ز حیدر بگیره
آسیاب دستی صداش هنوز تو گوشم میخونه
ذکر «یارب یارب»ت همیشه یادم میمونه
خدا میدونه فقط یه آرزو رو دلمه
که بیام خونه بگم: سلام! کجایی فاطمه؟
***قاسم صرافان***