با حمزه تا که لب به سخن باز می کنم
کوه احد به ناله دهن باز می کند
بغض گلوش بسته بر او راه گفت و گو
با اشک خویش باب سخن باز می کند
شمشیر می شود همه ی ناله های او
از دست آفتاب ، رسن باز می کند
تنها به بی کرانه ی تنهایی علی است
بالی اگر به زخم شدن باز می کند
با هر نفس که می کشد با سینه ی کبود
گل های زخم سر زبدن باز می کند
فردا که خاک تیره بغل واکند به او
آغوش بر حسین و حسن باز می کند
***حجت الاسلام والمسلمین جواد محمد زمانی***