سوگند به موي تو كه از كوي تو رفتيم
از كوي تو آشفته تر از موي تو رفتيم
بگذار بمانند، حريفان همه چون ريگ
ما آب روانيم كه از جوي تو رفتيم
وصل تو به آن منت جانكاه نيرزيد
تا دوزخ هجر تو ز مينوي تو رفتيم
چون آن سخن تلخ كه ناگاه شبي رفت
از آن لب شيرين سخنگوي تو رفتيم
اي عود شبي ما و تو را سوخت به بزمي
هنگام سحر حيف كه چون بوي تو رفتيم
زين پيش نمانديم كه آزرده نگردي
چون عاشقي و دوستي از خوي تو رفتيم!