ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

مناجات - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :28
بازدید دیروز :53
کل بازدید ها :6107693

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

در شب قدر دلم با غزلی هم دم شد
بین ما فاصله ها واژه به واژه کم شد

بیت هایم همه قرآنْ روی سر آوردند
چارده مرتبه... آن گاه دلم مَحرم شد

ابتدا حرف دلم را به نگاهم دادم
بوسه می خواست لبم، گنبد خضرا خم شد
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/5/5 | نظر

منو مشغول خودت کن بزار درگیر تو باشم
واسه منهم سفره بنداز که نمک گیر تو باشم

تا زیر چشمات بمونم زیر تدبیر تو باشم
دیونم کن دیونم کن که به زنجیر تو باشم

ای خدایا شب قدره من پیشت قدری ندارم
اومدم تا سر به روی دامن عفوت بزارم
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/5/5 | نظر

بیشتر از حدِّ انتظارِ فقیر است
آنچه که در بینِ کوله بارِ فقیر است

پیشِ تو افتادنم مقامِ بلندی است
گاه زمین خوردن افتخارِ فقیر است

داد زدم خانه یِ تو را بشِناسم
روزیِ یک شهر در هوارِ فقیر است
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در پنج شنبه 92/5/3 | نظر

ممنونتم یه بار دیگه درِ خونت زانو زدم
واسه قبولی دعام بازم پیش تو رو زدم

من می دونم چه کاره ام، من می دونم که روسیام
امّا خودت گفتی اگه حاجت دارم پیشت بیام

حاجت اوّلم اینه: خدا آقامو برسون
دیگه بسه خسته شدم از دوری صاحب زمون
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/4/30 | نظر

الهی شعله بر آب و گِلم زن
شراری از فروغت بر دلم زن

به سوز سینه ام تابی کرم کن
به چشم خشک من آبی کرم کن

به خون دل مخمّر کن گِلم را
به سنگ معرفت بشکن دلم را
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/4/28 | نظر

باز کن در که گدای سحرت برگشته
عبد عصیان زده و در به درت برگشته

بنده ی بی خرد و خیره سرت برگشته
سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته

اصلا انگار نه انگار گنه کارم من
به تو اندازه ی یک عمر بدهکارم من
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/4/26 | نظر

ما که حالا چنین زمین گیریم
روزگاری در آسمان بودیم

پر پروازمان که وا می شد
می پریدیم و بی نشان بودیم
*
خوب بودیم و خوب می دیدیم
پاک بودیم و پاک می رفتیم
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/4/24 | نظر

لحظه ها میل بندگی دارند
وقت  ادعیه خوانی دل شد

چشم را باید  اشک پاشی کرد
وقت خانه تکانی دل شد
**
حال و روز زمین چه دیدنی است
آسمان رخت نو به تن کرده است
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/4/19 | نظر

گرچه من پشت درم، راه ندی حق داری
گرچه من دربدرم، راه ندی حق داری

بسکه من این در و آن در زده ام حالا که
خورده اینجا گذرم، راه ندی حق داری

همه جا پرسه زدم غیر در خانه ی تو
حال بشکسته پرم، راه ندی حق داری
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/4/19 | نظر

شکر خدا که عمرمون رسید به ماه رمضون
این بوده از لطف شما، ممنونتم صاحب زمون

ممنونتم که راه دادی نوکر روسیاهتو
گذاشتی هم ناله بشم با اشک و سوز و آه تو

میون گریه هام نوای ربنات داره میاد
تو اوج الغوث لبم، موج صدات داره میاد
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/4/19 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<