فــراق پــاره تــن، میــوه دل
کشندهتـر بـود از زهــر قاتـل
پسر اشکش به صورت بود جاری
پـدر پـر میزنـد ماننـد بسمل
بنـال ای دل که باشـد داغ بابا
بـرای کـودک نه سالـه مشکل
امـام من کجـا و شهـر غـربت؟
گـل زهـرا کجا و خانـه گـل؟
بنالم دم به دم ساعت به ساعت
بگیریم کو به کو منزل به منزل
روا باشــد بــه تابـوت امـامم
به جـای گـل فشانم پـاره دل
رضا در حجره دربسته میسوخت
خراســان از امــامش بـود غافـل
پسـر پروانهســان دور پـدر گشت
پدر میسوخت همچون شمع محفل
امامــی داد جــان دور از ولایــت
کـه از فیضش ولایـت بـود کامـل
امــام عصــر گریــد در عــزایش
و گر نـه گریـه «میثم» چـه قابـل؟
***حاج غلامرضا سازگار***