ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

یک شب جمعه بیا قفل ِ حرم را بشکن . . . - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :80
بازدید دیروز :161
کل بازدید ها :6107906

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

اگر عاشق نشدم خشک و ترم را بشکن
پس گرفتم جگرم را کمرم را بشکن

اگر از چشمه یِ این خانه نخوردم آبی
بعد از آن سبز شدم برگ و برم را بشکن

اگر از کوچه یِ معشوق عبورم دادند
من اگرکه نشِکستم تو سرم را بشکن

چند وقتیست که در پیش ِ تو سرسنگینم
با دوتا قطره غرور ِ جگرم را بشکن

آنقدر گریه نکردم دلِ من قفل شده
یک شب جمعه بیا قفل ِ حرم را بشکن

دستِ من آبرویم را به در ِ خلق ِ تو بُرد
به تلافیش تو دست دگرم را بشکن

تو که تا پشتِ در ِ قلعه یِ من آمده ای
لطف کن دست بینداز درم را بشکن

نامه دادم به تو دیروز جوابش نرسید
آه کمتر دلِ این نامه برم را بشکن

من نشان میدَهَمَت بیشتر از آینه ات
تو فقط سنگ بزن بیشترم را بشکن

پای بیرون بنه پیشانی ِ من سجده کُنَد
بعد از آن مُهر ِ نماز سحرم را بشکن

اگر از بام تو پرواز کنم میمیرم
پس بیا زود بزن بال و پرم را بشکن

ماه هم بعدِ اباالفضل ندارد لطفی
پس شبِ چهاردهم هم قمرم را بشکن

این چه ماهی است که در هر گذری سوخت و ساخت
رویِ نی بند نشد گردنِ اسبش انداخت...
***علی اکبر لطیفیان***


نویسنده حبیب در پنج شنبه 94/4/4 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<