آهی کشید و اهن در گریه آب شد
یا لیتنا به قبر غریبش تراب شد
خورشید بودنش نظرش را گرفته بود
دستی کشید بر جگر من کباب شد
بگذر زآتشی که در این خانه را گرفت
رحم است سنتی که در این خانه باب شد
کورم ولی به آینه ها رو می اورم
شکر خدا... که قبله من آفتاب شد
مشتی خیال ،مستی من شرح میکنند
یعنی سراب هم به سه نقطه شراب شد
در سر کتاب حضرت عیسی نوشته اند
باید بخاطر حسن،اهل کتاب شد
از تشت پر زخون جگر حرف میزنیم
یحی برای کشته شدن انتخاب شد
قاسم که گفت قبر حسن سینه ی من است
در کربلا بقیع حسن جان خراب شد
گفتند رحم بر جگرش همسرش نکرد
اینجای روضه،وقت سخن از رباب شد
گفتم رباب و خیره سرم گریه میکنند!
بر آب خوردن پسرم گریه میکنند!!