ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار حضرت حر (س) - اشعار شب چهارم محرم - اشعار توبه - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :37
بازدید دیروز :422
کل بازدید ها :6111739

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

من کیستم حر گنه کار حسینم
با جان ناقابل خریدار حسینم

کوهم ولیکن سر به دیوار حسینم
در بین دشمن هم گرفتار حسینم

آزاده‌ام آزاده خون خدایم
لبریز از انوار مصباح الهدایم


من زندگی از یوسف زهرا گرفتم
معراج سبحان الذی اسرا گرفتم

هر چند، چندی بین دشمن جا گرفتم
یک لحظه برکف دامن مولا گرفتم

فرزند زهرا کرد از رأفت قبولم
بخشید آن مولا به زهرای بتولم


من راه بر فرزند پیغمبر گرفتم
در خط ثارالله خط دیگر گرفتم

هر چند ره بر حجت داور گرفتم
با یک نگاهش زندگی از سر گرفتم

اینجا مسیحا جان دیگر بر تنم داد
دستم گرفت و اذن میدان رفتنم داد


مردود بودم داد مولایم پناهم
تا دید اشک خجلتم را داد راهم

با گریه گفتم یابن زهرا عذر خواهم
بگشای چشم و زنده کن با یک نگاهم

من شیشه‌ام آیا شود دُرِّ تو باشم
زنجیر ذلت بگسلم حرِّ تو باشم


مولا نگاهم کرد با چشم خدایی
فرمود ای حر سر به زیر اینجا چرایی

تو حُرِّ زهرا، حُرِّ حیدر، حُرِّ مایی
دیگر نه حُرِّ کوفه حُرِّ کربلایی

در باغ عترت بوی عطر یاس داری
جا در کنار حضرت عباس داری


گفتم که مادر اشک ریزد در عزایت
دیدی چگونه کرد نفرینم دعایت

اینک کنم در یاری عترت فدایت
زهرا به جای مادرت گرید برایت

حق صاحب قدر و جلالت کرد ای حر
غمگین مشو زینب حلالت کرد ای حر

دیشب ز راه دور یارت بودم ای حر
دیر آمدی چشم انتظارت بودم ای حر

گرم دعا بر حال زارت بودم ای حر
بینای چشم اشکبارت بودم ای حر

در راه معراج شهادت گرم سیری
تو هم حبیبی، هم بریری، هم زهیری


القصه اذن رفتن میدان گرفتم
جان وقف ثارالله کردم جان گرفتم

هستی به کف در یاری جانان گرفتم
بر زخم بی‌درمان جان درمان گرفتم

گفتم که حر در مکتب ایثار تنهاست
دیدم سرم بر دامن فرزند زهراست


فرمود حریت به نام توست ای حر
شهد شهادت سهم کام توست ای حر

از فیض ما لبریز جام توست ای حر
این عزت از پاکی مام توست ای حر

جا دارد ای دلداده بر درد و غم ما
گوید قصیده در ثنایت «میثم» ما

***استاد سازگار***


نویسنده حبیب در پنج شنبه 92/8/16 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<