ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار شب تاسوعا - اشعار حضرت عباس (ع) - مصطفی متولی - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :55
بازدید دیروز :127
کل بازدید ها :6110536

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

 دریا به موج زلف کمندش اسیر بود
آب شریعه تشنه ی کام امیر بود

مشکی به عمق دید حرم روی دوش داشت
حتّی فرات پیش نگاهش حقیر بود

یک آبگیر غلغله از روبهان پست
پیش یلی که اصل و تبارش ز شیر بود

با آرزوی خنده ی اصغر به آب زد
ساقی نبود منجی طفل صغیر بود

دریا عقب کشید و تلاطم فرو نشست
مثل همیشه هیبت او بی نظیر بود

نوحانه پا به عرصه ی طوفان خون نهاد
موسای نیل علقمه خود موج گیر بود

مردانه دست بیعت سرخی به مشک داد
او از نژاد برکه ی سبز غدیر بود

همراه آب جان به کف مشک می سپرد
با آب مشک، چشم و دلش هم مسیر بود

باید به داد تشنه ی ششماهه می رسید
فرصت نمانده بود و زمان دیرِ دیر بود

مرد رشید علقمه با عزم راسخش
می تاخت سوی خیمه ولی سر به زیر بود

از آن طرف نگاه سه ساله به شوق آب
در انتظار مشک عموی دلیر بود

لبهای دخترک چو لب کودک رباب
مجروح زخم دشنه ی خشک کویر بود
***مصطفی متولی***


نویسنده حبیب در دوشنبه 92/8/13 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<