ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار شب ششم محرم - اشعار حضرت قاسم (ع) - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :89
بازدید دیروز :155
کل بازدید ها :6110443

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

 نوجوان قبیل? خورشید
عالم دَهر مکتب توحید

آمده نیز? جمل در دست
سیزده شیشه عسل در دست

نام او چیست در عشیر? عشق؟
قاسم بن الحسن،نبیر? عشق

کارصد تیغ کرده مژگانش
خشم عباس برق چشمانش

با لب خشک خود غزل می خواند
شعر اهلا من العسل می خواند

از نگاه و صداش غم می ریخت
رجزش دشت را به هم می ریخت

نعره می زد: منم یتیم حسن
کفنم را حسین کرده به تن

غیرتی سبز خون رگهایم
نوه ی بوتراب و زهرایم

آمدم پابه پای شمشیرم
انتقام مدینه را گیرم

یا علی گفت و لب تر از می کرد
اسب ها را یکی یکی پی کرد

تیغ را رقص ذوالفقاری داد
همه کفر را فراری داد

با دل شیر تا کجا رفته!؟
چقدر او به مجتبی رفته!!!

گر چه از چارسو گلاویزند
کوفیان مثل برگ می ریزند

لشگر ظلم را چه شاکی کرد
مرحبا، خوب گرد و خاکی کرد

تیغ می زد،سینجلی می گفت
مست و مدهوش یاعلی می گفت

عاقبت تشنگی به بندش کرد
نیزه ای آمد و بلندش کرد

از لب آسمان زحل افتاد
سیزده شیشه عسل افتاد

طاقت صبر را زکف برده
مثل زهرا چه بد زمین خورده!؟

دیدم از رد بند نعلینی
قد کشیده به طرفة العینی

دشنه کینه را صدا کردند
سر مهتاب را جدا کردند

کاروان را ز کربلا بردند
سر او را مغیره ها بردند
***وحید قاسمی***


نویسنده حبیب در دوشنبه 92/8/13 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<