ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ من غلام قمرم 
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام و عرض ادب
با چند شعر مرثيه خانم حضرت زينب كبري سلام الله عليها به روزم.
مطلع اشعار:
يك سال و نيم بعد تو سالار تشنه لب
زينب به آب لب نزده يار تشنه لب

_______
1_آنکه با عشق حسيني گشته همدم زينب است
آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زينب است(مرحوم منزوي)
_______
2_نگاهِ من به درو ،ديده اشکبار تو است
نگاهِ من به درو ،دل در انتظار تو است
_______
3_کسي محبت خود يا که برملا نکند
ويا به طعنه و دشنام اعتنا نکند(حسين رستمي)
_______
4_همه رفتند و من جا ماندم اي دوست
ز بخت بد به دنيا ماندم اي دوست
_______
5_غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند
ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند
_____
6_رنگ غربت به سر موي سپيدم افتاد
ناله ي فاطمه را تا كه شنيدم افتاد(حامد خاكي)
______
7_در قتلگاهت آمدم و سر نداشتي
يک جاي سالمي تو به پيکر نداشتي(رضا رسول زاده)
______
8_آه از آن روز که جان از تن خواهر مي رفت
سنگ ها بال زنان سوي برادر مي رفت
________
9_خنده بر پاره گريبانيمان مي کردند
خنده بر بي سرو سامانيمان مي کردند
______
10_حورا و طناب؟ واي بر من
قرآن و شراب؟ واي بر من
______
11_غم مرا همه با طعنه چاره مي کردند
و چشم هاي تو را پر ستاره مي کردند
______
12_يک سال و نيم مانده غمت در گلوي من
هر روز وشب تويي همه جا روبه روي من(موسي عليمرادي)
(التماس دعا)